خورشید هدایت

هرچیزی اساس وپایه ای دارد واساس اسلام محبت ما اهل البیت(ع) است .حضرت محمد(ص)

خورشید هدایت

هرچیزی اساس وپایه ای دارد واساس اسلام محبت ما اهل البیت(ع) است .حضرت محمد(ص)

شرح ماجرای ازدواج علی و فاطمه از زبان امام رضا ع

شرح ماجرای ازدواج علی و فاطمه از زبان امام رضا/ چراغانی کهکشان‌ها و ولیمه پیامبر/ توصیه‌های پیامبر(ص) به دختر نوعروسش/ کدام فرشته خطبه عقد حضرت زهرا(س) را خواند؟ + فیلم و اشعار مولودی

نخستین روز از آخرین ماه سال قمری، سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچ‌گاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد. علی علیه‌السلام، پیشوای پارسایان با فاطمه علیهاالسلام، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست.

شرح ماجرای ازدواج علی و فاطمه از زبان امام رضا/ چراغانی کهکشان‌ها و ولیمه پیامبر/ توصیه‌های پیامبر(ص) به دختر نوعروسش/ کدام فرشته خطبه عقد حضرت زهرا(س) را خواند؟ + فیلم و اشعار مولودیبه گزارش مشرق، ازدواج امیرمؤمنان(ع) با یگانه دختر خاتم پیامبران به امر پروردگار بود که این امر حکمت‌های فراوانی داشت، این ازدواج مبارک بهترین الگوی برای جامعه مسلمانان است، درس‌هایی از این ازدواج می‌توان گرفت که می‌تواند در حل مشکلات و معضلات اجتماعی راهبردی برای خروج از بحران‌های اجتماعی باشد.

ازدواج امیرمؤمنان(ع) با حضرت فاطمه(س) در سنین جوانی بود، به نحوی که حضرت زهرا(س) حدود 9 و امیر مؤمنان(ع) در حدود 20 سال سن داشتند، به همین روی زندگی با نشاط و پرمهری داشته و فرزندان با محبت و عاطفه در این کانون مهر و محبت و ایمان تربیت یافت، در سیره و نگرش اهل بیت(ع) ازدواج به عنوان ضرورتی برای تکمیل حیات سعادتمند مطرح است که باید در سنین آغازین تکلیف انجام گیرد، آسیبی که متوجه جامعه ما است، به سبب دوری از دستورات پیشوایان و شرع مقدس است که سن ازدواج را از آغاز تکلیف که انسان موظف به انجام تکالیف می‌شود، مشخص کرده است.

یکی از علل تأخیر افتادن ازدواج‌ها رواج سبک زندگی غیر دینی و حاکمیت تشریفات در تمام ابعاد زندگی‌ها است و هزینه های ازدواج و تشکیل خانواده به حدی سنگین شده که بسیاری از خانواده‌ها از ترس و هیمنه این هزینه‌ها به فکر ازدواج نیستند، علاوه بر این  حاکمیت سبک زندگی غیر دینی افکار و اندیشه‌های زندگی غیر دینی در متون و منابع فرهنگی به عنوان آموزه‌های کاربردی جایگزین آموزه‌های اسلامی شده است، برای رهایی از این آسیب‌های نیازمند الگوهای عملی و معیارهای استوار هستیم.

از جمله گره‌های بزرگ و موانع ازدواج در سنین جوانی هزینه سنگین تهیه جهیزیه برای دختران است که تشریفات و اسباب غیر ضروری این مسأله را مشکل‌تر کرده است، برای نمونه تهیه مبلمان و دکورهای گران قیمت و کذایی برای نوعروس که اساساً زندگی خود را با مستاجری شروع کرده و نیازمند اسباب‌کشی‌های سالانه است یا تهیه لوازم زندگی که نیاز ضروری محسوب نیست و...

*سادگی در ازدواج

یکی از مهم‌ترین و راهبردی‌ترین درسی که جامعه ما می‌تواند از زندگی مشترک فاطمه زهرا(س) و علی(ع) بگیرد و سبک زندگی خود را اصلاح کند، سادگی و آسان گرفتن در تشکیل زندگی است، گذشتن از موانع تشریفات پایه‌گذاری آسان زندگی مشترک مهم‌ترین روش برای اصلاح سبک زندگی است که در سایه آن مهم‌ترین عنصر زندگی زیبا نهفته است.

آنچه زندگی‌ها را پر از فشارهای روانی و بیماری‌ها کرده است، به اساس تشکیل خانواده بر می‌گردد، وقتی زندگی ساده چونان زندگی امیرمؤمنان(ع) و فاطمه(س) برگزار نشد، با وام‌ها و قرض‌های آلوده به ربا و اقساط سنگین بنیان زندگی نهاده شد، در حقیقت بنیان زندگی بر اساس ربا و تشریفات سنگین غیر اسلامی گذاشته شده است، چنین زندگی در معرض انواع آسیب‌ها و آفت‌ها از جمله طلاق است.

اگر آمار طلاق در برخی شهرها بسیار بالاست، علت‌یابی شود و دادگاه‌های خانواده و مراکز متصدی طلاق آسیب‌شناسانه به این مسأله نگاه کنند، اکثر این مسائل به تشریفات و چشم هم چشمی‌ها و ازدواج‌های سنین بالاتر بر می‌گردد، اگر در مراسم تشریفات و مهمانی‌ها هزینه سنگین به داماد تحمیل شود، داماد در آغاز زندگی زیر بار قروض و گاهی قروض ربوی و دیون سنگین غیر شرعی برود، پس از پایان مراسم که همه به دنبال زندگی خود روند، این عروس و دامادند که باید آغازگر زندگی زیبا و شادی بخش و نشاط انگیز باشند، گرفتار زندگی همراه با سختی و تلخی‌ها باشند، آن‌ها در پی چاره‌اندیشی به پرداختن قروض، زندگی تلخ استرس‌زا شروع کرده ممکن است همین زندگی به شکست و طلاق منجر شود.

سنت قدیم ایرانیان در عروسی براساس مکتب اهل بیت(ع) بود، عروسی بی‌تشریفات با ولیمه ساده در حد توان و جمعی از خویشان به عنوان هدیه مبالغ یا هدایای غیر نقدی در تأمین مایحتاج زندگی عروس و داماد شرکت می‌جستند، زندگی همراه با عواطف با مصداق «تعاونوا علی البر والتقوا» شروع می‌شد، اگر زندگی در تالارهای آن چنانی به جای ولیمه‌های ساده که اهل بیت(ع) داشتند، با چندین نوع غذا شروع شود که تنها هزینه اجاره تالار گاهی به میلیارد بالغ شده که با این پول‌ها می‌توان چندین خانواده تشکیل داد و صدها مشکل و معضل را از جامعه پاک کرد، روشن است که بیشتر چنین زندگی‌ها اساس بی‌بنیان خواهد داشت.

این عروسی‌ها در سبک زندگی هیچ یک از ائمه ما وجود نداشته است، بلکه بر عکس زندگی مستبدان و ظالمان و اشرار و دشمنان اهل بیت(ع) این گونه بوده است، معاویه چنین مجالسی برای عروسی یزید برپا کرد، فرهنگ اهل بیت(ع) در ازدواج این گونه بود که  پس از خواستگاری و تهیه جهاز زندگی ساده وضروریات اولیه که داماد و عروس یا خانواده و نزدیکان تهیه می‌کردند، پس از ولیمه ساده که فقرا در آن از دعوت شدگان بودند، عروسی انجام می‌گرفت و زندگی بی‌آلایش شروع می‌شد و از تشریفات سنگین و هزینه‌های دروغین خبری نبود، جوانان در سنین آغاز بلوغ ازدواج می‌کردند، لذا مفاسد اخلاقی کمتر بود.

امیرمؤمنان با فروش زره یا یکی از اسباب‌های جنگی که کمتر مورد استفاده بود، هم پول جهاز و هم هزینه ولیمه را تهیه کرد. خانه هم در ابتدا از خودشان نداشتند و در خانه یکی از خویشاوندان اسکان یافتند، امروز برخی شروطی مانند داشتن خانه‌های اشرافی و ماشین‌های کذا و... دارند، اینها همه از موانع ازدواج و تأخیر سن ازدواج است، این تشریفات در جامعه چنان جا افتاده و فرهنگ شده که وقتی از سادگی گفته شود منکر و بی‌کلاسی تلقی می‌شود.

*جهاز حضرت فاطمه(س) چه بود/توصیه‌های پیامبر(ص) برای دختر نوعروسش


پیامبر اکرم(ص) با پول زره یا چیز دیگر که نیاز ضروری بود، برای تهیه اسباب اولیه زندگی به برخی از یاران گفت: این پول را ببرید و آنچه یک زندگی بدان آغاز می‌شود تهیه کنید و بیاورید، پول که شصت درهم بود، یک پیراهن سفید، یک مقنعه، یک حوله تختخواب، دو تشک، چهار بالش، یک قطعه حصیر، یک آسیای دستی، یک کاسه مسی، یک مشک آب، یک طشت، یک کاسه گلی، یک ظرف آبخوری، یک پرده پشمی، یک ابریق، یک سبوی گلی، دو کوزه سفالی، یک پوست به عنوان فرش و یک عبا، همه ابزاری برای زندگی آن دو شد.

وقتی وسایل را پیش روی پیامبر(ص) نهادند، اشک در چشمان او حلقه زد، دست‌های مبارکش را به سوی آسمان بلند کرد و دعا فرمود: خدایا به اهل بیت من برکت عنایت کن و این ازدواج را برای کسانی که اکثر ظرف‌هایشان گلی است، مبارک گردان، بعد رو به علی(ع) کرد و فرمود: علی جان! می‌خواهی فاطمه را به تو بسپارم؟ گفتم: بله! یا رسول اللّه! فرمود: علی جان! امشب یک مهمانی مختصر بگیر و همسرت را ببر، یکی از اصحاب گوسفندی هدیه کرد و دیگر ذرت آوردند و علی با ده درهمی که پیامبر(ص) داده بود، روغن و خرما و کشک خرید و سفره‏ای گسترده شد.

بعد از ضیافت شام که مهمانان همه رفتند، پیامبر(ص) علی(ع) و فاطمه(س) را فرا خواند، فرمود: علی جان! همسرت خوب همسری است و بعد به فاطمه(س) فرمود: دخترم مبادا نگران باشی از فقر شوهرت، دخترم تو را به بهترین مرد روی زمین شوهر دادم، همسرت بزرگ دنیا و آخرت است، دخترم مبادا که از شویت نافرمانی کنی، شوهرت اولین مؤمن و عالم‌ترین خلق روی زمین است. دخترم ذخایر دنیا و آخرت را بر پدرت عرضه کردند، بی‌آنکه هیچ از مقامش در نزد خداوند بکاهند، امّا من نپذیرفتم و تن به مال و ثروت ندادم.

*شوهرداری مورد تحسین

یکی از علل طلا‌ق‌ها و ناموفق بودن زندگی‌های امروزین درگیری‌های بین زن و شوهر است که شوهر از همسرداری همسر راضی نیست. درگیری و مناقشه از آغاز زندگی شروع شده و به جوانب مختلف می‌انجامد و در نهایت به طلاق منجر می‌شود، حضرت فاطمه(س) در زندگی چونان زنان دیگر که همسرانشان رزمنده و مدافع دین بودند، در کنار  پیامبر(ص) مشکلات زیادی داشت، اما هیچ گاه مشکلات و فقر و دوره جهاد علی(ع) در جبهه‌های دفاع از اسلام را به رخ خود نیاورد و از مشکلات مادی گلایه و شکوه نکرد و هر روز به این بهانه با همسرش مناقشه و جدل نکرد، این زیباترین نماد شوهرداری از یک زن است که بانوان دیگر از آن باید الگو بگیرند و در زندگی صبورانه شوهرداری و با کاستی‌های زندگی بسازند تا زندگی در پرتو نور صبر زیبا شود.

امیرمؤمنان(ع) همواره از سیره فاطمه(س) در شوهرداری لذت می‌برد، چنان که فاطمه(س) در اواخر عمر و آخرین روزهای بیماری خود، خطاب به امیرالمؤمنین علی(ع) عرض کرد: ای پسر عمو، هیچ وقت مرا در زندگی دروغگو و خائن ندیدی و از وقتی که با تو بودم هیچ مخالفت تو را نکردم.

پس حضرت علی(ع) فرمود: «معاذ الله انت اعلم بالله و ابرّ و اتقی و اکرم و اشدّ خوفاً من الله ان اوّنجک بمخالفتی»، پناه به خدا، تو به خدا عالم‌تری و آن قدر نیکوکار و پرهیزگار و خداترس هستی که من تو را به مخالفت با خویش توبیخ کنم، اگر در جامعه امروزی ما زنان شوهران خود را از رفتار خود و شوهرداری خود راضی کنند؛ باید به آنان جایزه داد، اگر چنین باشد بسیاری از معضلات اخلاقی جامعه ما حل خواهد شد و سبک زندگی اصلاح خواهد شد، اصلاح جامعه ما به دست بانوان است که اگر به وظایف خود درست عمل کنند و از زندگی فاطمه الگو بگیرند. شوهرداری زیبا در فرهنگ اسلام و از نگره پیامبر دارای جایزه بزرگ است آن حضرت پاداش همسرداری خوب را معادل جهاد در راه خدا برای زنان بیان کرد، وقتی درباره پاداش جهاد سخن گفت، زنی از یاران پرسید: ای پیامبر خدا(ص) حیف که ما از آن پاداش محروم هستیم، حضرت(ص) فرمود: «حسن التبعل» شوهرداری خوب برای شما جهاد است...

*تربیت فرزندان

یکی از هدف‌های زیبا و متعالی ازدواج فرزندار شدن و برخورداری از فرزندان زیاد است، امیرمؤمنان(ع) از زنان مختلف دارای بیش از 30 فرزند بود، حضرت فاطمه(س) در زندگی نسبتاً کوتاه خود پنج فرزند داشت، در تربیت آنان براساس موازین قرآن و آموزه‌های نبوی بسیار کوشید، امام حسن(ع) الجار ثم الدار را از مادر و نماز شب مادر آموخت و کرامت و سخاوت را در دامن پر مهر زهرا آنگاه آموخت که آن بانو لباس عروسی خود را به فقری داد تا خود را بپوشاند.

ایثار وگذشت در راه دین را فاطمه به فرزندان باشیر پاک هدیه داد و نهاد آنان را این گونه تربیت کرد، لذا این فرزندان برای همه الگو هستند، چون فرزندانی تربیت کرد که دین خدا را حفظ کردند، فرزندانی چون حسن و حسین و زینب و ام‌کلثوم تربیت کرد که هر یک نقش بزرگ الهی در راه اعتلای دین خدا داشتند، فاطمه علم و شجاعت و پارسایی و تقوا را به فرزندان با رفتار خود یاد داد، شجاعتی که امام حسین(ع) از مادر آموخت، در کربلا به جهانیان آموخت و عزتی که زینب و ام‌کلثوم از مادر آموختند در کوفه و شام به همه درس دادند که در راه دین باید بردباری داشت و از همه عزیزان گذشت، آری! دین اسلام برای همه عزیز است.

*تقسیم کار در زندگی فاطمه(س) و علی(ع)

یکی از مهمترین آفات‌های اجتماعی امروز ما این مسأله است که وظایف اعضای خانواده پراکنده شده است، از مهمترین علل بالا رفتن سن ازدواج نیز همین مسأله و فراوانی بیکاری‌های اجتماعی و پیامدهای تلخ آن نیز این مسأله هست.

این حقیقت تلخ را باید پذیرفت که عدم رغبت به ازدواج در جامعه از این مسأله نشات گرفته که هر یک از دختران و پسران دارای اشتغالات مختلف بوده و نیازهای غریزی را یا سرکوب یا از روش‌های غیر شرعی خاموش می‌کنند، همین مسأله سبب کاهش آمار ازدواج‌ها و نسل و فرزندان شده و چه بسا عامل افزایش طلاق نیز می‌شود.

وقتی امیرمؤمنان(ع) و حضرت زهرا(س) خانواده دو نفری بودند و رسول خدا(ص) از زندگی آن‌ها بازدید کرد، فرمود کارهای درون منزل به دخترم مربوط است و کارهای بیرون منزل به علی، این تقسیم عادلانه برای زهرا از آن‌ جهت که به عفاف و عفت بها می‌داد، بسیار خوشایند و مورد استقبال بود.

اشتغالات منزل برای او به حدی زیاد بود که گاهی علی(ع) نیز در برخی از کارهای منزل به او کمک می کرد و این مسأله نیز برای پیامبر(ص) خوشایند بود و آن‌ را تحسین و در بین یاران فرهنگ‌سازی کرد و فرمود: به همسران خود در منزل کمک کنید.

اگر این مسأله در جامعه ما فرهنگ شود و بانوان به خانه‌داری، همسرداری، مدیریت امور و تدبیر منزل پرداخته و علم آن‌ را داشته باشند و به جز امور ضروری مانند: تعلیم و تربیت و آموزش فرزندان و یا در امور پزشکی مربوط به زنان و از این قبیل اشتغالات که از ضرورت‌های زندگی امروزی است، از امور دیگر دوری کنند بسیاری از آسیب‌های زندگی و مشکلات از جامعه ما ریشه‌کن خواهد شد.

براساس آیین مترقی اهل بیت اولویت اول اشتغال زنان مدیریت خانواده و تربیت مدیران لایق است، اولویت دیگر نیز حضور در عرصه‌های مدیریتی مربوط به امور زنان است. منع مطلق از اشتغال زنان در برخی از شرایط، در صورت فراهم بودن شرایط درست نیست، براساس نیازهای زمانه و ضروریات اجتماعی امروزی حضور بانوان در مدیریت برخی از ابعاد اجتماعی لازم است.

کدام فرشته خطبه عقد حضرت زهرا(س) را خواند


نخستین روز از آخرین ماه سال قمری، سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچ‌گاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد. علی علیه‌السلام، پیشوای پارسایان با فاطمه علیهاالسلام، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا والاترین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت.

برکت این ازدواج، عمری به گستردگی آفتاب دارد؛ همچنان که یاد و نام آن در تاریخ برای همیشه ماندگار شد، اول ذیحجه، روزی مبارک برای همه نوگامانی است که دل به زندگی فاطمی داده‌اند تا شادی خود را با خاطره همیشه روشن آن روز مبارک، پیوند زنند.

و چه زیباست که امامی معصوم از فرزندان آن حضرت به روایت این ازدواج پر خیر و برکت بپردازد، در ادامه شرح ماجرای پیوند آسمانی یار نبی با یاس نبی از زبان امام رضا علیه‌السلام می‌آید:

*شرح ماجرای ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) از زبان امام رضا(ع)

حضرت رضا(ع) فرمود: پدرم از پدرش جعفر بن محمّد و آن حضرت از پدر خود از جدّ بزرگوار خویش(ع) نقل فرمود که:

حضرت على(ع) فرمود: تصمیم به ازدواج گرفتم، ولى جرأت نمى‌کردم، این‌ مطلب را به حضرت رسول(ص) عرض کنم و مدتى این موضوع شب و روز در فکرم بود تا اینکه روزى بر حضرت رسول(ص) وارد شدم و آن حضرت‌ فرمودند: اى علی!

عرض کردم: بفرمایید اى رسول خدا!

فرمود: آیا میل و رغبتى به ازدواج دارى؟

عرض کردم: رسول خدا خود داناتر است -و گمان بردم ‌حضرت یکى از زنان قریش را به عقد من درآورند- و من از اینکه فرصت ازدواج‌ با فاطمه را از دست دهم، نگران بودم و متوجّه نشدم که چه شد که حضرت مرا صدا زدند و در خانه ام‌سلمه به خدمتشان رسیدم.

وقتى به من نگاه کردند، چهره‌شان درخشید، تبسّمى فرموده به گونه‌اى که سفیدى دندان‌هایشان را که ‌مى‌درخشید دیدم، حضرت به من فرمودند: اى على! مژده! چرا که خداوند مسأله ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود، خود به عهده گرفت.

گفتم: قضیه چیست یا رسول اللّٰه!؟

حضرت فرمودند: جبرئیل با سنبل و قرنفل بهشتى‌ نزد من آمد و آن‌ها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوییدم و گفتم: اى جبرئیل! این سنبل و قرنفل را به چه مناسبت آورده‌اى؟

او گفت: خداوند تبارک و تعالى‌ ملائکه ساکن بهشت و نیز سایر ساکنین آن را امر فرموده که تمام بهشت‌ها را با تمام درخت‌ها و رودخانه‌ها و میوه‌ها و قصرهایش آذین بندند و به بادهاى‌ بهشتى دستور داده تا با بوى انواع عطر بوزند و حورالعین را به خواندن‌ سوره‌هاى «طه»، «طس»، «شورى» و سوره‌هایى که با «طسم» شروع‌ مى‌شود امر فرمود و به یک منادى دستور داد که چنین جار بزند:

اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! شاهد باشید که فاطمه دختر محمّد را به عقد على بن ابى‌طالب در آوردم و به این کار راضى و خشنودم، این دو از یک دیگرند.

سپس ‌خداوند تبارک و تعالى به ملکى از ملائکه بهشت به نام راحیل - که در بلاغت‌ هیچ یک از ملائکه به پاى او نمى‌رسند- امر فرمود که خطبه بخواند، او نیز خطبه‌اى خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبه‌اى نیاورده بودند، سپس به ‌یک منادى دستور داد تا چنین جار بزند:

اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! به على بن ابى‌طالب حبیب محمّد و فاطمه دختر محمّد تبریک بگویید، چه‌ اینکه من براى آنان خیر و برکت قرار دادم.

راحیل گفت: برکت تو بر آن دو بیشتر از آنچه ما در بهشت و منزلت براى آنان مشاهده کردیم نیست؟

خداوند فرمود: اى ‌راحیل! از جمله برکت من بر آن دو این است که آنان را بر محبّت خودم، با هم‌ همراه مى‌کنم و حجّت خود بر مردم قرارشان مى‌دهم و قسم به عزّت و جلالم ‌که از آن دو، نسل و فرزندانى به وجود خواهم آورد که در زمین گنجینه‌داران و معادن حکمت خود قرارشان خواهم داد، بعد از پیامبران، آنان را حجّت بر مردم قرار مى‌دهم.

پس مژده بده اى علىّ! که من نیز، همچون خداى رحمان، دخترم فاطمه را به ازدواج تو درآوردم و آنچه را که خداوند براى او پسندید، من نیز پسندیدم.

حال دست همسر خود را بگیر که تو از من نسبت به او سزاوارترى، جبرئیل ‌به من خبر داد که بهشت و اهل آن، مشتاق شما دو نفرند و اگر خداوند تبارک ‌و تعالى نمى‌خواست از نسل شما حجّتى بر خلق برگزیند، خواسته بهشت و اهل بهشت را در مورد شما دو نفر اجابت مى‌فرمود، پس تو چه خوب برادر و چه خوب داماد و چه خوب همدمى هستى و رضایت خدا براى تو کافى است و از رضایت هر کس دیگر بهتر است.

حضرت على(ع) گفت: «رَبِّ أَوْزِعْنِی‌أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَ‌»؛ پروردگارا! مرا بر آن دار که شکر نعمتى که‌ به من دادى، به جاى آرم، حضرت رسول(ص) نیز آمین گفتند. {منبع: عیون اخبار الرضا(ع)}

سومین جشنواره رسانه‌های علوی ویژه تولیدات دیجیتال برگزار می‌شود


گروه فناوری اطلاعات ــ به مناسبت عید سعید غدیر و دهه امامت و ولایت سومین جشنواره رسانه‌های علوی ویژه تولیدات دیجیتال برگزار می‌شود.

سومین جشنوارۀ رسانه‌های علوی ویژه تولیدات دیجیتال برگزار می‌شودبه گزارش ایکنا؛ سومین جشنواره رسانه‌های علوی که اولین آن در سال ۱۳۸۹ و دومین آن در سال ۱۳۹۴ برگزار شده است، محلی برای گردهمایی، هم اندیشی و همچنین ارائه تولیدات جدید فعالان و تولیدکنندگان دیجیتال خواهد بود.

در همین خصوص ابوالقاسم حبیبی، دبیرجشنواره رسانه‌های علوی اعلام کرد: پیرو دو جشنواره گذشته و فعال شدن دبیرخانه دائمی جشنواره رسانه‌های علوی ویژه تولیدات دیجیتال در سال ۱۳۹۵، هم اکنون زیرساخت‌های عرصه تولیدات نرم افزاری با موضوع غدیر و امامت و ولایت در پایگاه اطلاع رسانی دبیرخانه دائمی در طول سال توسط تولیدکنندگان و فعالان حوزه فضای مجازی فراهم شده است. 

حبیبی افزود: برگزاری این گونه جشنواره‌ها محلی برای معرفی آثار و محصولات جدید و همچنین ارزیابی نرم افزارها و محتواهای تولید شده توسط داوران و عموم جامعه است، همچنین صحنه رقابتی سازنده و مفید ایجاد می‌کند که باعث تقویت آثار تولید شده شود و زمینه‌ای برای شناخت تولیدات بهتر و حمایت از آنها می شود.

وی به شیوه داوری آثار رسیده به این جشنواره اشاره کرد و گفت: شیوه اول توسط داوران و کارشناسان رسمی مرکز رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت می گیرد، اما در شیوه دوم، داوری مردمی است یعنی آثار در پایگاه اطلاع رسانی دبیرخانه جشنواره در منظر عموم قرار می گیرد و کاربران با امتیازدهی آثار برتر را انتخاب می کنند. هر بخش از جشنواره پنج اثر برگزیده دارد. چهار اثر توسط داوران و یک اثر توسط مردم به عنوان اثر برگزیده مردمی انتخاب می شود. 

دبیر جشنواره رسانه‌های علوی گفت: در برگزاری دو جشنواره قبلی تجربه خوبی داشتیم و تا حدودی توانستیم تولیدکنندگان و فعالان علوی در فضای مجازی را شناسایی و با آنان ارتباط برقرار کنیم. امیدواریم با حضور فعال تولیدکنندگان نرم افزارهای علوی و فعالان و پژوهشگران، ایده پردازان و دانش پژوهان در حوزه غدیر و امامت و ولایت در این جشنواره زمینه‌های همکاری و هم افزایی بیشتر بین فعالان و این حوزه فراهم شود. 

حبیبی یادآور شد: با توجه به اهمیت و نقش اصولی، بنیادی و راهبردی موضوع امامت و ولایت و تجلی آن امروز تحت عنوان «ولایت فقیه» در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی و از طرفی نقش بسیار بسیار مؤثر و نقش آفرین فضای مجازی در زندگی روزمره آحاد مختلف اجتماعی در ایران، جهان اسلام و سراسر دنیا، لذا جا دارد تا تماهی اهل فن و هنر در موضوع غدیر و امامت و ولایت، اعم از علما، دانشمندان و تولیدکنندگان هنری، هنرمندان و هر آن کس که دل در گرو محبت امیرالمؤمنین علی(ع) و انقلاب اسلامی دارد، داشته‌های خود را به شیوه‌های مختلف شامل دیداری، شنیداری، نوشتاری و دیجیتال را در قالب این جشنواره ارائه و فراگیر کند تا به دست تعداد بیشتری از علاقه مندان و شیفتگان سیرۀ علوی و حقیقت جریان رسانده شود. 

دبیر جشنواره رسانه‌های علوی در پایان گفت: سومین جشنواره رسانه‌های علوی با حمایت و پشتیبانی مرکز رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد بین‌المللی غدیر، سازمان صدا و سیما همانند دو جشنواره قبلی و همکاری صمیمانه مجمع دیجیتال اداره کل ارشاد اصفهان در این جشنواره برگزار می شود.

آخرین وصیت علی (ع) چه بود؟




 

 

آخرین وصیت علی (ع) چه بود؟

 

 

اصبغ بن نباته گوید: هنگامى که امیرمؤمنان علیه‏السلام ضربتى بر فرق مبارکش فرود آمد که به شهادتش انجامید مردم بردر دارالاماره جمع شدند و خواستار کشتن ابن ملجم - لعنة الله - بودند.

 

امام حسن علیه‏السلام بیرون آمد و فرمود: اى مردم! پدرم به من وصیت کرده که کار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم. اگر پدرم از دنیا رفت تکلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم مى‏گیرد. پس بازگردید خدایتان رحمت کند.


مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: اى اصبغ! آیا سخن مرا درباه پیام امیرمؤمنان نشنیدى؟ گفتم: چرا. ولى چون حال او را مشاهده کردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثى از او بشنوم، پس براى من اجازه بخواه خدایت رحمت کند. امام داخل شد و چیزى نگذشت که بیرون آمد و به من فرمود: داخل شو. من داخل شدم دیدم امیرمؤمنان علیه‏السلام دستمال زردى به سر بسته که زردى چهره‏اش بر زردى دستمال غلبه داشت و از شدت درد و کثرت سم پاهاى خود را یکى پس از دیگرى بلند مى‏کرد و زمین مى‏نهاد. آن گاه به من فرمود: اى اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدى؟ گفتم: چرا، اى امیرمؤمنان، ولى شما را در حالى دیدم که دوست داشتم به شما بنگرم و حدیثى از شما بشنوم. فرمود: بنشین که دیگر نپندارم که از این روز به بعد از من حدیثى بشنوى.


بدان این اصبغ، که من به عیادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم همانگونه که تو اکنون آمده‏اى، به من فرمود: اى اباالحسن، برو مردم را جمع کن و بالاى منبر برو و یک پله پایین‏تر از جاى من بایست و به مردم بگو: «هش دارید،هر که پدر و مادرش را ناخشنود کند لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید، هر که از صاحبان خود بگریزد لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید هر که مزد اجیر خود را ندهد لعنت‏خدا بر او باد.»


اى اصبغ، من به فرمان حبیبم رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عمل کردم، مردى از آخر مسجد برخاست و گفت: اى اباالحسن، سه جمله گفتى، آن را براى ما شرح بده. من پاسخى ندادم تا به نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم و سخن آن مرد را بازگو کردم.


اصبغ گفت: در اینجا امیرمؤمنان علیه‏السلام دست مرا گرفت و فرمود: اى اصبغ، دست‏خود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت یکى از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: اى اصبغ، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نیز همین گونه یکى از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، اى اباالحسن، من و تو پدران این امتیم هر که ما را ناخشنود کند لعنت‏خدا بر او باد. هان که من و تو مولاى این امتیم هر که از اجرت ما بکاهد و مزد ما را ندهد لعنت‏خدا بر او باد. آن گاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم.


اصبغ گوید: سپس امام بیهوش شد،باز به هوش آمد و فرمود: اى اصبغ آیا هنوز نشسته‏اى؟ گفتم: آرى مولاى من. فرمود: آیا حدیث دیگرى بر تو بیفزایم؟


گفتم: آرى خدایت از مزیدات خیر بیفزاید. فرمود: اى اصبغ! رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در یکى از کوچه‏هاى مدینه مرا اندوهناک دید و آثار اندوه در چهره‏ام نمایان بود. فرمود: اى اباالحسن! تو را اندوهناک مى‏بینم؟ آیا تو را حدیثى نگویم که پس از آن هرکز اندوهناک نشوى؟

 

گفتم: آرى، فرمود: چون روز قیامت‏شود خداوند منبرى بر پا دارد برتر از منابر پیامبران و شهیدان، سپس خداوند مرا امر کند که بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر کند که تا یک پله پایین‏تر ازمن بالا روى، سپس دو فرشته را امر کند که یک پله پایین‏تر از تو بنشیند و چون بر منبر جاى گیریم احدى از گذشتگان و آیندگان نماند جز آنکه حاضر شود. آن گاه فرشته‏اى که یک پله پایین‏تر از تو نشسته ندا کند: اى گروه مردم; بدانید: هر که مرا مى‏شناسد که مى‏شناسد و هر که مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏کنم، من «رضوان‏» دربان بهشتم، بدانید که خداوند به من و کرم و فضل و جلال خود مرا فرموده که کلیدهاى بهشت را به محمد بسپارم و محمد مرا فرموده که آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید که آنها را بدو سپرده‏ام.


سپس فرشته دیگر که یک پله پایین‏تر از فرشته اولى نشسته بر مى‏خیزد و به گونه‏اى که همه اهل محشر بشنوند ندا کند: اى گروه مردم، هر که مرا مى‏شناسد که مى‏شناسد و هر که مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏کنم، من «مالک‏» دربان دوزخم، بدانید که خداوند به من و فضل و کرم و جلال خود مرا امر فرموده که کلیدهاى دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده که آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید که آنها را بدو سپردم. پس من کلیدهاى بهشت و دوزخ را مى‏گیرم. آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: اى على، تو به دامان من مى‏آویزى و خاندانت‏به دامان تو و شیعیانت‏به دامان خاندان تو مى‏آویزند. من (از شادى) دست زدم و گفتم: اى رسول خدا، همه به بهشت مى‏رویم؟ فرمود: آرى به پروردگار کعبه سوگند.


اصبغ گوید: من جز این دو حدیث از مولایم نشنیدم که حضرتش چشم از جهان پوشید درود خدا بر او باد.

سبک زندگی امیرمؤمنان امام علی(ع)






زندگی امیرمؤمنان امام علی,زندگی امیرمؤمنان

هر فردی بخواهد سبک زندگی قرآنی اسلامی داشته باشد، باید زندگی را از امام علی بیاموزد

  

 سبک زندگی امام علی(ع) همان سبک زندگی قرآنی و اسلامی است که باید شناخت و بر اساس آن زندگی کرد؛ زیرا آن حضرت(ع) در سایه تربیت پیامبر(ص) و قرآن بود و یکی از تبیین‌کنندگان و مفسران علمی و عملی قرآن بشمار می‌رود. نویسنده در این مطلب ضمن معرفی آن حضرت(ع) برخی ویژگی‌های سبک زندگی ایشان را نیز بر اساس روایات بیان کرده است.

کیستی امیرمؤمنان علی(ع)
بر اساس آیات قرآن امام‌علی(ع) نفس و جان پیامبر(ص) است. (آل‌عمران، آیه61) او یکی از اولواالامرهایی است که اطاعت ایشان واجب است.  (نساء، آیه59) در آیات قرآن حضرت علی(ع) به عنوان عالم و دانای به تمام کتاب (رعد، آیه 43 و روایات تفسیری)، از راسخون در علم (آل‌عمران، آیه7 و روایات تفسیری)، از اهل عصمت و طهارت (احزاب، آیه 33 و روایات تفسیری)، اهل الذکر (انبیاء، آیه 7 و روایات تفسیری)، خویشان و ذوی‌القربایی که مودت آنان واجب است (شوری، آیه23)، از ابرار و مقربان (سوره انسان و روایات تفسیری)، و ده‌ها عنوان و دارنده فضایل بسیار دیگر معرفی شده است.

آن حضرت مجموع فضایل حتی اضداد بود. فهرست فضائلی را خداوند و پیامبر(ص) برای آن حضرت(ع) بیان می‌کنند که می‌توان گفت همه صفات و اسمای الهی را تجلی و ظهور می‌بخشید. پیامبر خدا(ص) در بیان برخی از فضایل ایشان فرموده است: هر که می‌خواهد به «آدم» و علم او و «نوح» و تقوای او و «ابراهیم» و بردباری او و «موسی» و هیبت او و «عیسی» و عبادت او بنگرد، به «علی‌بن‌ابی‌طالب» بنگرد. (ارشاد القلوب، ص217)

ایشان پرورده دامان رسول‌الله (ص) است؛ چنانکه خودش می‌فرماید: شما خود در پیوند با رسول خدا هم به دلیل خویشاوندی و هم به سبب موقعیت ویژه من، جایگاه مرا می‌شناسید. او مرا از روزگاری که نوزادی بودم در دامن خود می‌نشاند و بر سینه می‌چسبانید و از عطر دلپذیرش بهره‌مندم می‌ساخت، لقمه را می‌جوید و در دهانم می‌گذاشت و هرگز در گفتارم دروغی نشنید و در رفتارم لغزش و سبکسری ندید. (نهج‌البلاغه، ح192)

علی(ع) محرم راز پیامبر(ص) بود و پیامبر اسرارش را با ایشان در میان می‌گذاشت. حضرت علی(ع) در این باره فرموده است: موقعیتی که من در محضر پیامبر خدا داشتم برای هیچ کس دیگر نبود. من هر روز سحر محضر ایشان می‌رفتم. (مسند احمد، ج1، ص77-85)

بریده الأسلمی می‌گوید: هرگاه که با پیامبر(ص) به سفر می‌رفتیم، علی(ع) مسئول توشه و بار پیامبر بود، آنها را از خودش جدا نمی‌کرد و هنگامی که در جایی منزل می‌کردیم توشه و اثاث پیامبر را وارسی می‌نمود و اگر نیاز به ترمیم و اصلاح داشت اصلاح می‌کرد و اگر کفش و نعلین پیامبر نیاز به تعمیر و دوخت داشت آن را انجام می‌داد. (بحارالانوار، ج37، ص303)


این انس و ارتباط و پیوند حضرت علی(ع) با پیامبر(ص) موجب می‌شود تا در فرصت‌های مختلف، از علوم بی‌پایان رسول خدا بهره گیرد. پیامبر(ص) هم این جان خویش به تعبیر قرآن را عزیز و گرامی می‌داشت و به او عنایت ویژه داشت. این گونه است که گفتنی‌‌های بسیار و اسرار مهمی را با او در میان می‌گذاشت. البته این موقعیت برای هیچ کس دیگر فراهم نبود و همین فضیلت بود که حسد برخی بدخواهان را برمی‌انگیخت.

مجموعه‌ای که ایشان از پیامبر(ص) دریافت کرد او را به گنجینه وحی مبدل ساخت. ایشان در خلوت‌های خویش با پیامبر(ص) یا می‌پرسید یا پیامبر(ص) خود علومش را به وی انتقال می‌داد. امیرمؤمنان علی(ع) در این باره نیز فرموده است: هرگاه از پیامبر خدا سؤال می‌کردم، خواسته‌ام را پاسخ می‌داد و اگر من سکوت می‌کردم او خود پیشگام می‌شد و از دانش خود بهره‌مندم می‌ساخت. (المصنف، ج6، ص368، ح32061)

آن حضرت(ع) چنانکه قرآن می‌فرماید از راسخون در علوم قرآنی و اهل ذکر است که باید دین را از او یاد گرفت و متشابهات را فهمید؛ زیرا توان ارجاع متشابهات به محکمات را دارد و آشنای کامل به قرآن و معارف آن و قرآن ناطق است. حضرت علی(ع) خود می‌فرماید: به خدا سوگند آیه‌ای از قرآن کریم نازل نشده است مگر اینکه من می‌دانم در چه موضوعی و در کجا نازل شده است، زیرا پروردگارم به من دلی اندیشمند- ژرف‌اندیش- و زبانی پرسشگر عنایت کرده است. (انساب الاشراف، ج2، ص98 ح27)

لزوم بهره‌گیری از سبک زندگی امام علی(ع)
با توجه به آیات و روایات پیش گفته و غیر آنها باید گفت که هر فردی اگر بخواهد سبک زندگی قرآنی اسلامی داشته باشد، باید زندگی را از امیرمؤمنان علی(ع) بیاموزد. از نظر پیامبر(ص) هر کسی که شیعه امام علی(ع) شد و پا در جای پای ایشان گذاشت رستگار خواهد شد و وارد بهشت می‌شود. بنابراین، لازم است تا هر مسلمانی سبک زندگی امام را بشناسد و براساس آن رفتار نماید.

ابن کهمس گوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: عبدالله بن ابی یعفوربر شما درود فرستاد. حضرت فرمود: بر تو و بر او درود باد، وقتی پیش او رفتی سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد می‌گفت: نیک بنگر هر آن ویژگی که باعث شد تا علی(ع) به آن مقام بلند نزد پیامبر خدا برسد، خود را ملازم آن خصلت نما و یقین بدان هر مقامی که علی نزد پیامبر یافت تنها و تنها به خاطر راستگویی و امانتداری بود. (الکافی، ج 2، ص 104، ح 5)

در این روایت ضمن اینکه شناخت سبک زندگی اسلامی امام علی(ع) به عنوان یک واجب برای بهره‌گیری از آن مطرح شده، به برخی از ویژگی‌های اخلاقی تاکید خاص و ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا این فضایل اخلاقی ریشه دیگر فضایل اخلاقی است و هر کسی به اینها متخلق شود بستری برای تخلق به فضایل دیگر فراهم می‌آورد. از نظر آموزه‌های قرآنی معیار ارزش انسانها و میزان مسلمانی بر اصول و فضایلی چون «صدق» و «امانت» است. در روایات بسیاری آمده است که به نماز و رکوع و سجود اشخاص نگاه نکنید، بلکه بنگرید که راستگویی و امانت‌داری او چگونه است؟ زیرا این امور است که شرافت و کرامت انسانی را نمایان می‌سازد و انسان دروغگو و خائن هرگز بهره‌ای از انسانیت نبرده چه رسد که بهره‌مند از مسلمانی باشد و در مسیر ایمان قرار گیرد.

زندگی امیرمؤمنان امام علی,زندگی امیرمؤمنان

 سبک زندگی امام علی(ع) همان سبک زندگی قرآنی و اسلامی است

  
برخی از ویژگی‌های سبک زندگی امیرمومنان(ع)
در اینجا به برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک زندگی اسلامی امیرمومنان(ع) اشاره می‌شود.
1- حلال‌خواری و خشنودی خدا و پیامبر: از مهمترین ویژگی‌هایی که یک انسان مومن را از غیر مومن متمایز می‌کند همین اموری است که حضرت صادق(ع) در این حدیث فرموده است: به خدا سوگند علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) تا روزی که از این دنیا رفت مال حرامی نخورد و هیچگاه بر سر دو راهی - که هر دو راه مورد خشنودی خدا باشد- قرار نگرفت مگر اینکه پرزحمت‌ترین آنها را برگزید و هر حادثه مهمی که برای پیامبر خدا پیش می‌آمد - به دلیل اعتمادی که به علی داشت- از او کمک می‌گرفت. در میان این امت هیچ‌کس نتوانست همانند علی(ع) راه پیامبر را- بی‌کم و کاست- طی کند و با این همه تلاش و کوشش، همواره چون بیمناکان کار می‌کرد، چشمی به بهشت و چشم دیگر بر آتش داشت، از سویی امیدوار پاداش بهشت و از سوی دیگر هراسناک از کیفر آتش بود. (الارشاد، ص 255) ابن عباس نیز درباره طالب رضای حق بودن ایشان می‌گوید: علی(ع) در تمامی کارهای خود همواره در پی رضایت الهی بود و به همین جهت «مرتضی» نامیده شد. (المناقب، ج 3، ص 110)

در مدینه آن حضرت(ع) برای محافظت از جان پیامبر(ص) در مسجد خود را آماده مقابله با توطئه‌ها می‌کرد، زیرا منافقانی درصدد ضربه زدن به آن حضرت(ص) بودند، از همین رو مراقبت و حفاظت از جان پیامبر لازم بود و امام به عنوان محافظ رسول خدا(ص) کنار ستون محرس در مسجد‌النبی می‌نشسته و مراقب اوضاع بود. آن ستون هم در مسجد‌النبی و کنار قبر حضرت رسول مشخص است و روی آن نوشته است:‌ «اسطوانه الحرس»

2- پشتیبانی حق و سازش‌ناپذیری: از ویژگی‌های آن حضرت(ع)، نداشتن سازش با مخالفان حق و عدل و برخورداری از قاطعیت انقلابی در راه انجام وظیفه بود. خود آن حضرت(ع) می‌فرماید: به جان خودم سوگند، در نبرد با کسی که مخالفت حق کند و راه گمراهی پیش گیرد، نه مداهنه و سازش می‌کنم نه سستی. (نهج‌البلاغه، الخطب: 24) و در جایی دیگر می‌فرماید: در تمامی زندگی من، نقطه سیاهی نیست تا عیب جویان و اشاره‌کنندگان با چشم و ابرو اشاره کنند و سخنی گویند. خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بستانم و نیرومند نزد من ناتوان است تا حق دیگران را از او بازگیرم. ما با تمام وجود به قضای الهی خشنود و در برابر فرمانش تسلیم هستیم. (نهج‌البلاغه، الخطب: 37) آن حضرت(ع) به آنچه می‌گفت عمل می‌کرد و از همین رو، قاطعیت، در اجرای حق و عدالت و پشتیبانی از مظلوم در برابر ظالم از ویژگی‌های «حکومت علوی» بود. هرچند اجرای دقیق عدالت، به کام دنیا خواهان خوش نمی‌آمد و عده‌ای از او می‌رنجیدند، اما دلخوشی آن حضرت این بود که خدایش از او راضی است. آن حضرت(ع) می‌فرماید سخن گفتن از عدل و حق آسان ولی عمل بدان سخت و دشوار است.

3- رضایت خداوند اصل اساسی در سیاست علوی: امیرمؤمنان(ع) جز برای رضایت خداوند گامی برنداشت و بر آن بود تا با خداوند در حالت «راضیه مرضیه» با نفسی مطمئن ملاقات کند. (فجر، آیات 27 تا 30) این‌گونه است که در دوره جاهلیت و اسلام هرگز از این اصل در هیچ یک از سیاست‌هایش عدول نکرد. آن حضرت(ع) ‌درباره این راهبرد اساسی در سیاست عمومی خویش می فرماید: به خدا سوگند، من همواره در زمره پیشتازان این حرکت بودم تا روزی که جبهه دشمن تار و مار شد و جاهلیت از صحنه بیرون رفت، بی‌آنکه کمترین ضعف یا ترسی داشته باشم و امروز نیز در همان راستا قدم برمی‌دارم و تصمیم دارم باطل را بشکافم تا حق از پهلوی آن بیرون آید. مرا با قریش چه کار؟ که دیروز در موضع کفر بودند و با آنان جنگیدم و امروز نیز که گرفتار فتنه و انحراف شده‌اند به پیکارشان خواهم خاست. من همانگونه که دیروز با آنان برخورد کردم امروز نیز همانم. (نهج‌البلاغه، خ 33) همین سیاست است که دیگران را به دشمنان وی تبدیل کرد و اجازه ندادند تا به عنوان خلیفه خدا و پیامبر(ص) بر منصب ولایت الهی خود در ظاهر قرار گیرد و او را از ولایت‌ظاهری و خلافت دنیوی محروم کردند. در حقیقت تنها گناه امام(ع) از نظر دیگران همان سازش ناپذیری و سیاست راهبردی رضایت خدا است. همین رضایت‌جوئی خداوند و عدم تکیه و اعتماد به غیر خدا موجب می‌شود تا ایشان به جنگاوری بی‌باک تبدیل شود و در زمان تنزیل و تاویل از مشرکان و منافقان نهراسد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود:‌... و از شگفتی‌های زمانه این است که - شامیان- به من پیام داده‌اند که خود را برای مقابله با سرنیزه‌ها آماده کنم و برای ضربه‌های شمشیر شکیبا باشم، مادران گریان به سگوشان بنشینند! تاکنون کسی مرا با دعوت به جنگ تهدید نکرده است و از زخم‌های نیزه و شمشیر هراسی نداشته‌ام، چرا که بر یقین به پروردگارم تکیه دادم و دینم را زنگار شبهه نیالوده است. (نهج‌البلاغهًْ خ 22)

4. عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری: از دیگر سیاست‌های راهبردی امام علی(ع) در سبک زندگی ایشان عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری است. همین عنصر نیر بسیاری را از وی و حکومتش دور می‌کند؛ زیرا اجرای عدالت در حق خود و خویشان بسیار سخت و دشوار است؛ این در حالی است که آموزه‌های اسلامی تاکید دارد که عدالت را حتی در حق دشمنان چنان اجرا کنید که به وی ظلمی روا نشود و به خاطر خویشان و دوستی با افراد از عدالت عدول نکنید. (مائده، آیه 8؛ انعام، آیه 152) سیاست‌های عدالتی امیرمومنان(ع) بر بی‌تقوایان سخت می‌آمد؛ زیرا از نظر قرآن عدالت نزدیک‌ترین حالت به تقوای الهی است. (همان) در روایت است آنگاه که حضرت امیر به دلیل رعایت مساوات در تقسیم بیت‌المال مورد عتاب قرار گرفت فرمود: آیا به من امر می‌کنید و اصرار می‌ورزید تا پیروزی را به بهای ستم بر کسانی که مسئولیت سرپرستی آنها بر دوشم نهاده شده است به دست آورم؟ به خدا سوگند که تا روزگار در گردش است و ستارگان آسمان در پی هم حرکت می‌کنند، چنین کار ناروایی نخواهم کرد. اگر این مال، ثروت شخصی من بود در تقسیم آن مساوات را رعایت می‌کردم، چه رسد به اینکه مال، مال الله است. (نهج‌البلاغهًْ، خ 124) آن امام را تندیس عدالت می‌گویند؛ چنان که خود می‌فرماید: به خدا سوگند اگر اقلیم‌های هفت‌گانه زمین را با هر چه در زیر آسمان آنها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوی از دهان موری نافرمانی کنم، نخواهم کرد. چرا که این دنیای شما در نزد من از برگ نیم جویده‌ای در دهان ملخی ناچیزتر است. علی را با نعمت‌های فناپذیر و لذت‌های گذرا و ناپایدار چه کار! (نهج‌البلاغهًْ، خ 222)

5. همدلی و همدردی با درماندگان: در شیوه حکومت، سیاست مردمی و جانبداری از مظلومان و محرومان از اصول کلی زمامداری امیرمؤمنان(ع) بود. ایشان با همدلی و همدردی با مردم بر آن بود تا حق و عدالت را اجرا کند؛ زیرا با چنین سیاستی است که می‌توان مردم را در جایگاه کرامت و شرافت خودشان قرار داد. آن حضرت(ع)  مردم را دوست داشت، مردم هم او را دوست داشتند. پیامبر گرامی اسلام(ص) به این ویژگی امام علی(ع) به عنوان یک عطای الهی اشاره کرده و فرموده است: یا علی، خدای متعال تو را چنین قرار داده که بینوایان را دوست بداری و آنان را به عنوان پیروان خویش بپسندی و آنان هم تو را پیشوایی و امامت بپسندند. (حلیهًْ الاولیاء، ج 1، ص 71)


6. همدردی با مردم و یاوری محرومان: گرایش به مردم و روحیه مهرورزی به آنان، از ویژگی‌های رهبران الهی است. بر اساس آموزه‌های قرآنی مومن باید مهارت همدلی و همدردی را بیاموزد و نسبت به دیگران اجرا کند. این که خداوند یکی از ویژگی‌های اهل ایمان و نماز را کمک به محروم و سائل دانسته در همین چارچوب است. (ذاریات، آیات 19 و 20؛ معارج، آیات 24 و 25) کمک و انفاق و اطعام به دیگران و احسان به مردمان از اصولی است که در اسلام بسیار مورد تاکید است و رهبران الهی به عنوان الگوهای حسنه باید در این امور پیشگام باشند چنانکه بودند و هستند. مغیرهًْ - الضبی - می‌گوید: علی(ع) به موالی - شهروندان غیر عرب و بردگان آزاد شده - تمایل بیشتری داشت و نسبت به آنان مهربانتر بود. در صورتی که - خلیفه دیگر به شدت از آنان دوری می‌‌گزید و پرهیز می‌کرد (الغارات: ص 341) درباره همدردی آن حضرت(ع) با مردم می‌توان به این سخن آن حضرت استناد کرد که فرمود: هیهات که هوی و هوسم بر من چیره شود و شکم‌بارگی به گزینش طعام‌های لذیذ وادارم کند، در حالی که چه بسا در یمامه و یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نداشته و خاطره‌ای از سیری ندارند و هرگز مباد که من با شکم پر بخوابم در حالی که شاید پیرامون من شکم‌های به پشت چسبیده و جگرهای سوخته باشد. (نهج‌البلاغهًْ، نامه: 45) بی‌خبری مسئولان حکومتی از وضع زندگی مردم جامعه، ناپسند است. در حکومت‌های غیرمردمی، حاکمان به راحتی و رفاه خود می‌اندیشند و همه وسایل آسایش را برای خود و بستگان خویش فراهم می‌کنند و به رنج و محرومیت و گرسنگی و نیاز طبقات محروم توجهی ندارند. حضرت علی(ع) این شیوه را از شأن حکومت دور می‌داند و به یاد گرسنگان جامعه در دور افتاده‌ترین مناطق است.

7. پیشتاز در عمل نیک و خیر: قرآن از سرعت و سبقت‌گیری مومنان در کارهای نیک و خیر سخن به میان آورده و آنان را تشویق می‌کند. (بقره، آیه 148؛ مائده، آیه 48) اسوه‌های ایمان و عمل همواره در هر کار خیر و نیکی پیشگام بوده و هستند. حضرت امیرالمؤمنین(ع) درباره خود می‌فرماید: ای مردم! به خدا سوگند من هرگز شما را به هیچ طاعتی فرا نمی‌خوانم مگر آنکه خود بر شما -  در عمل به آن - پیشی می‌جویم و از هیچ گناهی نهی نمی‌کنم - مگر آنکه پیش از شما، خود را از عمل به آن بازمی‌دارم. (نهج‌البلاغهًْ، خ 173) 

زندگی امیرمؤمنان امام علی,زندگی امیرمؤمنان

  امیرمؤمنان (ع) جز برای رضایت خداوند گامی برنداشت

 
8. ارشاد و موعظه‌گری: خداوند در قرآن بر موعظه دیگران و اینکه انسان دیگری را به کارهای خیر و آخرت یادآور شود و از دلبستگی به دنیا باردارد تاکید دارد. انسان‌ها همواره نیازمند پند و موعظه و نصیحت هستند. به این معنا که گاه لازم است به شکل عام مسائل خیر و اخلاقی گوشزد شود یا به شکل خاص درباره رفتار شخصی به خودش تذکر داده شود. امام‌‌علی(ع) دلسوزانه به این امر اقدام می‌کرد. زاذان می‌گوید: حضرت امیرالمؤمنین(ع) به تنهایی در بازار می‌گشت و گمشده را راهنمایی و ناتوان را کمک می‌کرد و به هنگام عبور از پیش فروشندگان و کسبه، قرآن کریم را در برابر آنها می‌گشود و این آیه را برای آنها می‌خواند «خانه آخرت - سعادت ابدی - را برای کسانی قرار دادیم که قصد سرکشی و فساد در زمین ندارند و عاقبت - نیک - تنها از آن پرهیزکاران است». (المناقب ج 2، ص 104) البته گاه لازم است به شکل امر به معروف و نهی از منکر به این فریضه عمل شود؛‌زیرا اگر ترک این فریضه شود ممکن است ارزش‌ها با ضد ارزش‌ها جابه‌جا شده و به شکل یک فرهنگ درآید. از این رو، امام علی(ع) نسبت به اوضاع جامعه و رفتار کسبه و مردم بی‌تفاوت نبود، شخصا امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد و با «تذکر لسانی» مردم را به یاد خدا و قیامت می‌انداخت، تا به وظیفه خویش عمل کنند.

9- سفره و خوراک: راوی می‌گوید از حضرت صادق(ع) شنیدم که فرمود: حضرت امیرالمومنین در نوع غذا شبیه‌ترین افراد به پیامبر خدا(ص) بود. او خود نان و سرکه و روغن زیتون می‌خورد و به مردم- مهمانان خود- نان و گوشت می‌داد. (الکافی، ج6، ص 328)

10- کار و تلاش: آن حضرت(ع) با توجه به موقعیت‌های زندگی کاری را انجام می‌داد که نیاز جامعه بدان بود و امکانش برایش فراهم بود. ایشان به حکم قرآنی به آبادانی زمین می‌پرداخت (هود، آیه 61) و کارش را بیهوده نمی‌دانست؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: ایحسب الانسان ان یترک سدی؛ آیا انسان گمان می‌کند که رها شده است؟ (قیامت، آیه 36) در روایت است که امام علی(ع) هنگام شخم زدن زمین این آیه را می‌خواند. حضرت امام صادق(ع) درباره کار و تلاش آن حضرت(ع) فرموده است: گاهی امیرالمومنین به سوی صحرا می‌رفت و همراه خود باری از هسته خرما می‌برد، وقتی سوال می‌شد این چیست که به همراه داری؟ می‌فرمود: هر دانه از اینها یک نخل است ان‌شاءا... آنگاه می‌رفت و همه آنها را می‌کاشت و دانه‌ای از آنها را نمی‌خورد. (الکافی، ج 5، ص 75) آن حضرت(ع) زندگی‌اش را از راه کار و تلاش تامین می‌کرد و خود را وابسته به بیت‌المال نمی‌کرد، بلکه چنان بود که دیگران نیز از کار و تلاش وی بهره‌مند می‌شدند. خود آن حضرت می‌فرمود: ای مردم کوفه اگر- مرا دیدید- با اندوخته‌ای بیشتر از وسایل شخصی زندگی و مرکب و غلام خود از نزد شما برگشتم، بدانید که خائن بوده‌ام- آن حضرت در مدت حکومت، از بیت‌المال مصرف نمی‌کرد- و هزینه زندگی او از زمین‌های کشاورزی که در ینبع داشت تامین می‌شد. (الغارات، ص 44)

11- ساده‌زیستی: آن حضرت(ع) با آن که درآمد خوبی از کار و تلاش خویش در زمین‌ها و نخلستان‌ها داشت، ولی همه آنها را در راه خدا انفاق می‌کرد و خود بهره‌ای نمی‌برد. در دوران عزلت از سیاست و در اوج قدرت یکسان زیست و تفاوتی در زندگی‌اش پدید نیامد و به سوی تجملات نرفت، با آن‌که وضع مسلمانان در آن دوره خوب بود و اقتصاد شکوفایی داشتند، ایشان به کمترین چیزها قناعت می‌کرد و بسیار ساده می‌زیست. حضرت خود در این باره فرموده است: به خدا سوگند تن‌پوش خود را چندان وصله کرده‌ام که از وصله‌کننده‌اش شرم دارم. روزی گوینده‌ای به من گفت: آیا زمان دور افکندن آن فرا نرسیده است؟ و من گفتم: دور شو، که هنگام بامداد، از مردم شب‌رو سپاسگزاری می‌شود (یعنی نتیجه این رنج من در آینده مورد تمجید قرار خواهد گرفت). امیرالمومنین(ع) پنج سال حکومت کرد و در طول این مدت آجری بر آجر و خشتی روی خشت ننهاد و زمینی را به خود اختصاص نداد و درهم سفید و دینار سرخی به ارث نگذاشت. (المناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص95)

12- عبادت و طریق بندگی: امام به حکم آیه 56 سوره ذاریات فلسفه آفرینش انسان را عبادت و عبودیت و بندگی دانسته و بر آن مسیر حرکت می‌کرد. حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت امیرالمومنین به هنگام وضو گرفتن اجازه نمی‌داد کسی برایش آب بریزد و می‌فرمود: دوست ندارم در نمازم به درگاه خدا کسی را شریک قرار دهم. (علل‌الشرایع، ج1، ص 323) از نظر ایشان نماز، امانت الهی است که بندگان را به بندگی می‌رساند. برای همین بر آن اهتمام خاص داشت. در تفسیر قشیری آمده است: هرگاه وقت ادای نماز می‌رسید، رنگ چهره امیرالمومنین تغییر می‌یافت و بر خود می‌لرزید. وقتی به او می‌گفتند: این چه حالت است؟ می‌فرمود: هنگام ادای امانتی رسیده است که بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه شد و آنها از حمل آن سرباز زدند و انسان این بار امانت را برداشت. (المناقب، ج2، ص 124؛ الاحزاب، آیه 72) از همین‌رو، ایشان نمازخانه‌ای داشت که در آنجا به عبادت و بندگی می‌پرداخت. حضرت صادق(ع) فرمود: حضرت امیرالمومنین در خانه خود اتاقی را که نه کوچک بود و نه بزرگ، اختصاص به نماز خود داده و هر شب کودکی را برای خوابیدن به همراه خود می‌برد و در همان جا نمازهایش را می‌خواند. (المحاسن، ج2، ص 425 ح 2557) در این حدیث دو نکته وجود دارد که هر دو از آداب و مستحبات اسلامی است:

1- اختصاص دادن جای معینی برای نماز و عبادت در خانه 2- پرهیز از تنها خوابیدن در یک خانه که مکروه است. اختصاص یک مکان برای نماز و عبادت، آنجا را قداست می‌بخشد و حضور قلب و تمرکز روحی بهتری برای نمازگزار فراهم می‌کند.

13- نقش نگین: نقش نگین انگشتری ایشان پیام‌های اساسی را به دیگران یادآور می‌شد. از این‌رو، توجه به این نقش‌ها به عنوان شعار زندگی هر مسلمانی اساسی و مهم است. عبد خیر می‌گوید: علی(ع) چهار انگشتر داشتند که به دست می‌کردند: یاقوتی برای نجابت و بزرگی- فرزانگی- و فیروزه برای پیروزی و حدید چینی برای نیرومندی و عقیق را نیز برای محافظت. نقش نگین یاقوت: «لااله الاالله المک الحق المبین» و نقش فیروزه: «الله الملک الحق» و نقش حدید: «العزهًْ لله جمیعا» و در نگین عقیق سه سطر نقش بسته بود: «ماشاءالله، لاقوهًْ الا بالله، استغفرالله» (الخصال، ص 199)

14- پیمان روزانه با فرشتگان: حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت امیر(ع) هر بامداد- خطاب به دو فرشته نویسنده اعمال می‌فرمود: مرحبا بر شما دو فرشته بزرگوار و یادداشت‌کننده اعمال- به خواست خدا امروز نیز- آنچه دوست دارید بر شما املا خواهم کرد و به دنبال این تعهد به ذکر: «سبحان‌الله و لااله الاالله» مشغول می‌شد تا خورشید طلوع می‌کرد و هنگام عصر نیز تا غروب آفتاب، به همان ذکرها می‌پرداخت. (بحارالانوار، ج 84، ص 267 ح 38)

15- فرزند صالح، روشنایی چشم: از نظر امام علی(ع) فرزند صالح همان چشم روشنی بشر است. از نظر آن حضرت(ع) فرزندان صالح، دیندار و مفید برای جامعه، مایه روشنی چشم والدین و ذخیره صالح برای آنان است و پس از مرگ پدر و مادر هم، خوبی‌های آنان سبب یاد خیر و طلب رحمت مردم برای پدر و مادرش می‌شود. تربیت دینی اولاد، از مهم‌ترین وظایف والدین است و ادب، برترین میراث آنان است. حضرت در این‌باره فرموده است: به خدا سوگند هیچ‌گاه از پروردگار خود فرزندانی خوش‌سیما و نه فرزندانی سرو قامت نخواسته‌ام، بلکه فرزندانی مطیع خداوند و ترسان از او خواسته‌ام تا هرگاه به فرزندم نگریستم و او را در حال اطاعت خدا دیدم، چشمانم روشن شود. (تفسیرالصافی، ج4، ص 27)

آنچه بیان شد تنها گوشه‌ای از جنبه‌های سبک زندگی امام علی(ع) بود و قطعا پرداختن به همه این جنبه‌ها نیاز به یک کتاب قطور خواهد داشت.