خورشید هدایت

هرچیزی اساس وپایه ای دارد واساس اسلام محبت ما اهل البیت(ع) است .حضرت محمد(ص)

خورشید هدایت

هرچیزی اساس وپایه ای دارد واساس اسلام محبت ما اهل البیت(ع) است .حضرت محمد(ص)

آیه مباهله دلیل امامت امام علی (ع)


بازدید : 3043 بار

جمعه، 29 آذر 1387

آیه مباهله دلیل امامت امام علی علیه السلام

آیه مباهله دلیل امامت امام علی علیه السلام






آیه مباهله دلیل امامت امام علی علیه السلام

«شیخ مفید» بعد از نقل واقعه مباهله مى‌گوید: «در آیه مباهله امیرالمؤمنین «نفس» رسول ‌خدا (صلی الله علیه واله) شمرده شده است و این کاشف از آن است که على (علیه السلام) به آخرین حد فضیلت رسیده است و با پیامبر (صلی الله علیه واله) در عصمت از گناهان و در همه کمالات دیگر مساوى است و خداوند او و فرزندان خردسال و همسرش را براى پیغمبر (صلی الله علیه واله) به ‌منزله حجت و برهانى براى دین قرار داده است.» (1) 
و همو در جاى دیگر مى‌گوید: «در تفضیل امیرالمؤمنین گروه‌هاى مختلف شیعه هم‌رأى نیستند. شیعیان دوازده امامى نیز در این باره اختلاف دارند. بیشتر متکلمان آن‌ها گویند "قطعا و یقینا پیامبران از على (علیه السلام) برترند." محدثین و اهل نقد و ژرف‌اندیشان در روایات و گروهى از متکلمان و اصحاب مناظره گویند: "البته على از همه انسان‌ها به ‌جز حضرت محمد (صلی الله علیه واله) برتر است" و گروه کوچکى توقف کرده‌اند و گویند: "نمى‌دانیم على از پیامبران بالاتر یا پایین‌تر و یا مساوى با آن‌هاست ولى این را مى‌دانیم که حضرت محمد (صلی الله علیه واله) از على‌ (علیه السلام) برتر است." گروهى دیگر از ایشان نیز گویند: "امیرالمؤمنین از همه انسان‌ها برتر است به ‌جز پیامبران اولوالعزم."» 
سپس «شیخ مفید» در اثبات برترى امام على‌ (علیه السلام) بر همگان به‌ جز رسول ‌خدا (صلی الله علیه واله)، چند استدلال ذکر مى‌کند و پیش از هر دلیل دیگرى به سراغ آیه مباهله «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنةالله على الکاذبین» (ال عمران: 61) مى‌رود و مى‌گوید: «این آیه مى‌فهماند که على‌ (علیه السلام) به ‌منزله جان رسول‌ خداست و مى‌دانیم که رسول‌ خدا (صلی الله علیه واله) در میان همه انسان‌ها افضل است [پس على افضل از همه انسان‌ها به ‌جز رسول ‌خداست.] در این آیه «ابنائنا» بر حسن و حسین‌ ـ علیهما السلام ـ صدق مى‌کند و منظور از «نساءنا»، فاطمه زهرا (س) و مقصود از «انفسنا»، على‌ (علیه السلام) است و منظور از «نفس» چیزى همانند خون و هوا که قوام پیکره مادى انسان بدان مى‌باشد، نیست و مراد از «انفسنا»، رسول‌خدا نیست؛ چرا که درست نیست انسان به سوى خود، نفس خود را فراخواند بلکه مراد کسى است که در عزت، کرامت، محبت، ریاست، ایثار، بزرگى و جلالت در نزد خداوند سبحان جایگاهى چون رسول‌ خدا (صلی الله علیه واله) داشته باشد و اگر هیچ دلیل دیگرى وجود نمى‌داشت که حاکى از برترى پیامبر بر على‌ (علیه السلام) باشد. همین آیه دلالت بر تساوى آن‌ها هم در فضیلت و هم در مرتبه مى‌کرد اما دلایل دیگرى موجود است که پیامبر را از این تساوى خارج مى‌کند آنگاه برترى على بر سایر افراد بشر به مقتضاى این مسأله باقى مى‌ماند.» (2) 
«شیخ طوسى» در ذیل آیه مباهله گفته است: «این آیه به نظر اصحاب ما از دو جهت بر برتری على‌ (ع)دلالت دارد: اول آن که مباهله براى آشکار شدن حق در برابر باطل است و این جز با افرادى تحقق نمى‌پذیرد که نزد خدا افضل و صحت عقیده آن‌ها آشکار شده باشد و خود مأمون‌الباطن باشند و جهت دوم آن‌که در این آیه، جان على، مثل جان رسول‌ خدا (صلی الله علیه واله) شمرده شده است.» 
ایشان از «ابوبکر رازى» معروف به «جصاص» نقل مى‌کند: «آیه مذکور دلالت دارد که حسن و حسین، دو پسر رسول ‌خدا (صلی الله علیه واله) هستند و پسر دختر در واقع پسر انسان است و نیز از «ابن ابى‌علان» نقل مى‌کند: "این آیه دلالت دارد که حسن و حسین در آن زمان مکلف بودند؛ زیرا مباهله جز با بالغین جایز نیست."» 
«شیخ طوسى» تصریح مى‌کند: «مراد از «انفسنا» در آیه مباهله رسول‌ خدا (صلی الله علیه واله) نیست؛ زیرا شخص خود را دعوت نمى‌کند. با این حال ایشان در تفسیر آیه مذکور گویا اشکال خود را از یاد برده و فرموده است که مراد از «انفسنا»، نفس رسول‌ خدا و نفس على‌ (علیه السلام) است» 
البته این سخن مخالف نظر مشهور علماى شیعه است و بیشتر با نظر مفسران اهل سنت (3) توافق دارد و ظاهرا مبناى این سخن شیخ روایتى از امام باقر (علیه السلام) است. 
«شیخ طبرسى» علاوه بر نقل مطالب فوق از «شیخ طوسى» اضافه مى‌کند: «مراد از «انفسنا» نمى‌تواند پیامبر (صلی الله علیه واله) باشد بلکه خصوص على (‌علیه السلام) مراد است؛ زیرا پیامبر داعى است و داعى غیر از مدعو است.» (4) 
رسول‌خدا برخلاف انتظار، همه خویشان و اصحاب خویش را براى مباهله جمع نکرد و تنها آن چهار تن را با خود آورد و این خود نشان مى‌دهد که سایر مردم در مرتبه آن‌ها نیستند و در قرب الى ‌الله به پایه آنان نمى‌رسند و ثانیا مساوات على‌ (علیه السلام) با پیامبر خدا (صلی الله علیه واله) به معناى مساوات در درجه است نه در نبوت 
«علامه حلى» در بیان افضلیت على (علیه السلام) نسبت به صحابه به وجوهى چند استدلال کرده است و از جمله آن‌ها، آیه مباهله است. ایشان گوید: «مفسران اتفاق دارند که مراد از «ابنائنا و نسائنا و انفسنا» در آیه شریفه، حسن و حسین و زهرا و على (‌علیه السلام) هستند و مراد از «انفس» خصوص على (‌علیه السلام) است و چون نفس على و نفس رسول‌ خدا (صلی الله علیه واله) یکى نمى‌تواند باشد پس چیزى نمى‌ماند جز آن که بگوییم مراد مساوات آن دو است و رسول ‌خدا (صلی الله علیه واله) افضل از همه مردم است پس همین‌طور على (‌علیه السلام)» (5). 
«قاضى نورالله شوشترى» در ذیل آیه مباهله فرموده است: «خداوند على (‌علیه السلام) را نفس محمد (صلی الله علیه واله) قرار داده است و مراد از آن مساوات است و کسى که اکمل و اولى بالتصرف است [یعنى شخص رسول‌ خدا که در غدیر خم از مردم اعتراف گرفت که «الست اولى بالمؤمنین من انفسهم»] مساوى او نیز اکمل و اولى بالتصرف است. (6) و این بهترین دلیل بر علو مرتبه على (‌علیه السلام) است و چه فضیلت از این بالاتر که خدا پیامبر خویش را مأمور ساخته که در دعا به وجود على (‌علیه السلام) استعانت جوید و بدو متوسل شود از این رو در آیه مباهله تعبیر به «نبتهل» شده است. اگر بگویند مراد از «انفس» در اینجا مردان هستند که آن به معناى رسول‌ خدا و على ـ ‌علیه السلام ـ است و نمى‌توان گفت تعبیر «انفسنا» نشان مساوات على (‌علیه السلام) با پیامبر خداست؛ زیرا از ضررویات دین است که هیچ فردى نمى‌تواند همتا و مساوى پیامبر خدا باشد و هرکس چنین ادعایى کند از دین خارج است. محمد (صلی الله علیه واله) پیامبر مرسل و خاتم انبیا و بالاترین پیامبر اولى‌العزم بود و این صفات همه در على‌علیه السلام مفقود است. آرى آیه مباهله فضیلت بزرگى براى على‌علیه السلام محسوب مى‌شود ولى دلالت بر امامت او ندارد. 
در پاسخ گوییم رسول‌خدا برخلاف انتظار، همه خویشان و اصحاب خویش را براى مباهله جمع نکرد و تنها آن چهار تن را با خود آورد و این خود نشان مى‌دهد که سایر مردم در مرتبه آن‌ها نیستند و در قرب الى ‌الله به پایه آنان نمى‌رسند و ثانیا مساوات على‌ (علیه السلام) با پیامبر خدا (صلی الله علیه واله) به معناى مساوات در درجه است نه در نبوت. شکى نیست که شمرده شدن على‌ (علیه السلام) به منزله نفس رسول‌ خدا (صلی الله علیه واله) به معناى اتحاد آن دو به حقیقت نیست بلکه مراد، مساوات در امورى است که مساوات در آن‌ها ممکن است؛ یعنى فضائل و کمالات؛ زیرا این معنا نزدیکترین معانى به معناى حقیقى است و مى‌دانیم که رسول ‌خدا (صلی الله علیه واله) افضل از همه مردم است پس مساوى او نیز افضل خواهد بود. 
و نیز مى‌توان گفت که مراد از مساوات على (‌علیه السلام) با پیامبر مساوات در صفات نفسانى است و نبوت از صفات ذاتى و نفسانى نیست بلکه به معناى آن است که شخص خاصى مخاطب به خطاب نبوت گردد. ولى اگر نبوت را از صفات ذاتى و نفسانى به شمار آورید که مخاطب به تبلیغ گردیدن ناشى از آن است هیچ اشکالى ندارد که این صفت و این درجه براى امیرالمؤمنین نیز حاصل باشد نهایت آن که خصوصیت خاتمیت پیامبر اسلام مانع از آن است که على‌علیه السلام نیز بدان شکل مخصوص مخاطب به خطاب تبلیغ گردد و اسم پیامبر شرعا بر او اطلاق گردد. و اتفاقا این سخنى است که دورتر از سخن اهل سنت نیست که نقل کرده‌اند پیامبر خدا در شأن ابوبکر فرمود «انا و ابوبکر کفرسى رهان» (7) و در شأن عمر فرمود «لو کان بعدى نبى لکان عمربن الخطاب». 
نکته دیگر آن که گرچه آیه مذکور به صراحت دلالت بر امامت على‌ (علیه السلام) ندارد ولى دلالت بر عصمت و افضلیت او دارد و عصمت و افضلیت از شرایط و لوازم امامت است. 
منابع :1. الارشاد، ج 1، ص 227 
2. شیخ مفید، رساله تفضیل امیرالمؤمنین، ص 35 
3. مانند بغوى در معالم التنزیل، ج 1، ص 480 
4. شیخ طبرسى، مجمع‌البیان، ذیل آیه مباهله. 
5. علامه حلى، کشف‌المراد، ص .385 
6. این سخن به عینه از علامه حلى در نهج‌الحق و کشف‌الصدق، ص 177 صادر شده است. 
7. در

همراهی یک زن با پیامبر اکرم (ص) در روز مباهله


 

 

23007_836

روز مباهله؛ همراهی تنها یک زن با پیامبر اکرم در روز مباهله

«نساء»، کلمه‌ای جمع است و از نظر عقلی بر بیش از ۲ نفر دلالت دارد، اما آن‌چه مورد اجماع علمای شیعه و سنی است، همراهی تنها یک زن با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است. اتفاق بر آن است که حضرت، از میان همسران و دختران خود، تنها فاطمه علیهاالسلام را برای مباهله به همراه بردند.

به گزارش آرمان زنان، ۲۴ ذی‌الحجه روز حادثه عظیم مباهله و نزول آیه مباهله است: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ.» هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسید، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آن‌ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم (۱).

مباهله یعنی به همدیگر لعن و نفرین فرستادن و ابتهال به معنای تضرع و زاری کردن است؛ در قول خداوند که گفته می‌شود: «ثُمَّ نبتهل» یعنی خالصانه دعا کنیم (۲).

در اصطلاح نیز مباهله به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، به این ترتیب که افرادی که با هم گفت‌وگو درباره یک مسئله مهم مذهبی دارند، یک‌جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغ‌گو را رسوا سازد و مجازات کند (۳).

در این آیه، که به ماجرای تحدی‌کردن پیامبر و مسیحیان نجران اشاره دارد، یکایک افراد کساء حضور دارند؛ حسنین و امیرمؤمنان علیهم‌السلام و زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها. در این روز، پیامبر با پاره‌های وجودشان به میدان می‌آیند و همین نکته است که مسیحیان را به تفکر وا می‌دارد. در این میان، زهرای مرضیه به عنوان تنها زن حاضر، از جایگاه ویژه و قابل بررسی‌ای برخوردار است.

آیات قرآنی که به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها اشاره دارد
تعدادی از آیات قرآن در شأن ام‌ابیها، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نازل شده است؛ تمام آیات سوره کوثر در شأن مادر سادات است و آیات سوره دهر نیز همین‌گونه است. در کنار این آیات، آیه مباهله نیز بر حضور حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و هم‌رتبگی ایشان با سایر اهل کساء دلالت دارد.

“نساءنا”؛ یعنی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها
آن‌چه در سوره آل عمران آمده، لفظ «نساءنا» است، که نه تنها به اعتقاد شیعه، که به تصریح علمای اهل سنت نیز به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها اشاره دارد (۴)؛ و بسیاری از اهل تفسیر و حدیث، روایات این باب را با بیش از ۵۱ طریق متفاوت از صحابه و تابعین آورده‌اند که همگی نیز از بزرگان اهل سنت هستند.

ابوبکر جصاص از علمای اهل سنت می‌گوید: «راویان تاریخ و ناقلان آثار و اخبار هیچ‌گونه اختلافی ندارند در اینکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز مباهله درحالی‌که دست حسن و حسین را به دست داشت و علی و فاطمه همراهش بودند، برای مباهله با نصارا حاضر شد و مسیحیان نجران را به مباهله دعوت کرد.» (۵)

زهرا سلام‌الله‌علیها یا همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم
«نساء»، کلمه‌ای جمع است و از نظر عقلی بر بیش از ۲ نفر دلالت دارد، اما آن‌چه مورد اجماع علمای شیعه و سنی است، همراهی تنها یک زن با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است. اتفاق بر آن است که حضرت، از میان همسران و دختران خود، تنها فاطمه علیهاالسلام را برای مباهله به همراه بردند. شاید بتوان علت این امر را آن دانست که در روز مباهله، آنچه مورد سؤال بود، نبوت آن حضرت بود و ایشان باید کسانی را به همراه می‌بردند که حداقل شریک کار رسالت و نبوت او باشند و زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها چنین بود.

در همین زمینه زمخشری از علمای اهل سنت، در ذیل آیه می‌گوید: «این دلیلی است که قوی‌تر از آن بر فضیلت اصحاب کساء وجود ندارد و این برهان روشنی است بر صحت نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله.» (۶)

در حقیقت به موجب این آیه، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، یکی از مصادیق نساء نیست، بلکه از ابتدا مصداق دیگری برای نساء جز ایشان درنظر گرفته نشده بود و هیچ مصداق دیگری جز ایشان وجود نداشت.

عصمت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها
در جریان مباهله قرار بود دروغ‌گویان لعن و رسوا شوند. بنابراین، اگر پیامبر کسی را به همراه می‌برد که در عمر خود دروغ گفته باشد، لعن او بر دروغ‌گویان، شامل خود نیز می‌شد؛ زیرا خودش از اول دروغ گفته و این کاری عبث و غیرعقلانی است. از این نکته می‌توان عصمت حضرت فاطمه علیهاالسلام را دریافت؛ این‌که ایشان هیچ دروغی در زندگی نداشته و مصداق اکمل و اتم صداقت است.

ذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود که عصمت، از ویژگی‌های انسان‌های برگزیده‌ای چون امامان و انبیاء الهی است؛ مقامی‌خاص و ویژه که شامل هرکسی نخواهد بود؛ مگر از اهل بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم و این عبارتی است که پیامبر اکرم پیش از آن‌که به میدان مباهله بروند، در کنار علی، فاطمه و حسنین علیهم‌السلام فرمودند: «الّلهمَّ هؤلاءِ اَهلی»؛ (۷) خدایا، اینها اهل بیت من هستند.

این بیان نشان شأن واقعی حضرت زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها، نه تنها از منظر شیعه که در نگاه اهل سنت، با دیدی قرآنی و الهی است و تأیید این ادعا بیان نبی مکرم اسلام است که فرمود: «اگر خداوند در روی زمین بندگانی گرامی‌تر از علی، فاطمه، حسن و حسین سراغ داشت که من با آنان مباهله کنم، هر آینه با آنان به صحنه مباهله می‌آمدم، اما خداوند مرا امر کرده که همراه اینان مباهله نمایم» (۸)

منابع
۱٫ سوره آل عمران، آیه۶۱٫
۲٫ اسماعیل جوهری، الصحاح، ماده «ب ه ل».
۳٫ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲، ص۴۳۸٫
۴٫ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۸۹/ نظام الدین نیشابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج ۲، ص۱۷۸٫
۵٫ احمد رازی جصّاص، احکام القرآن، مکّه، المکتبه التجاریه، ج ۲، ص ۲۳٫
۶٫ محمّد زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالمعرفه، ج ۱، ص ۱۹۳٫
۷٫ رشیدالدین میبدی، تفسیر کشف الاسرار وعده الابرار، ج ۲، ص ۱۵۱ / خالد آل عقده، جامع التفسیر من کتب الاحادیث، ج ۱، ص۳۷۰٫
۸٫ امینی، ابراهیم. فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام.
۹٫ مهرخانه