خورشید هدایت

هرچیزی اساس وپایه ای دارد واساس اسلام محبت ما اهل البیت(ع) است .حضرت محمد(ص)

خورشید هدایت

هرچیزی اساس وپایه ای دارد واساس اسلام محبت ما اهل البیت(ع) است .حضرت محمد(ص)

همراهی تنها یک زن با پیامبر اکرم در روز مباهله


 

 

23007_836

روز مباهله؛ همراهی تنها یک زن با پیامبر اکرم در روز مباهله

«نساء»، کلمه‌ای جمع است و از نظر عقلی بر بیش از ۲ نفر دلالت دارد، اما آن‌چه مورد اجماع علمای شیعه و سنی است، همراهی تنها یک زن با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است. اتفاق بر آن است که حضرت، از میان همسران و دختران خود، تنها فاطمه علیهاالسلام را برای مباهله به همراه بردند.

به گزارش آرمان زنان، ۲۴ ذی‌الحجه روز حادثه عظیم مباهله و نزول آیه مباهله است: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ.» هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسید، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آن‌ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم (۱).

مباهله یعنی به همدیگر لعن و نفرین فرستادن و ابتهال به معنای تضرع و زاری کردن است؛ در قول خداوند که گفته می‌شود: «ثُمَّ نبتهل» یعنی خالصانه دعا کنیم (۲).

در اصطلاح نیز مباهله به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، به این ترتیب که افرادی که با هم گفت‌وگو درباره یک مسئله مهم مذهبی دارند، یک‌جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغ‌گو را رسوا سازد و مجازات کند (۳).

در این آیه، که به ماجرای تحدی‌کردن پیامبر و مسیحیان نجران اشاره دارد، یکایک افراد کساء حضور دارند؛ حسنین و امیرمؤمنان علیهم‌السلام و زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها. در این روز، پیامبر با پاره‌های وجودشان به میدان می‌آیند و همین نکته است که مسیحیان را به تفکر وا می‌دارد. در این میان، زهرای مرضیه به عنوان تنها زن حاضر، از جایگاه ویژه و قابل بررسی‌ای برخوردار است.

آیات قرآنی که به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها اشاره دارد

تعدادی از آیات قرآن در شأن ام‌ابیها، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نازل شده است؛ تمام آیات سوره کوثر در شأن مادر سادات است و آیات سوره دهر نیز همین‌گونه است. در کنار این آیات، آیه مباهله نیز بر حضور حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و هم‌رتبگی ایشان با سایر اهل کساء دلالت دارد.

“نساءنا”؛ یعنی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها
آن‌چه در سوره آل عمران آمده، لفظ «نساءنا» است، که نه تنها به اعتقاد شیعه، که به تصریح علمای اهل سنت نیز به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها اشاره دارد (۴)؛ و بسیاری از اهل تفسیر و حدیث، روایات این باب را با بیش از ۵۱ طریق متفاوت از صحابه و تابعین آورده‌اند که همگی نیز از بزرگان اهل سنت هستند.

ابوبکر جصاص از علمای اهل سنت می‌گوید: «راویان تاریخ و ناقلان آثار و اخبار هیچ‌گونه اختلافی ندارند در اینکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز مباهله درحالی‌که دست حسن و حسین را به دست داشت و علی و فاطمه همراهش بودند، برای مباهله با نصارا حاضر شد و مسیحیان نجران را به مباهله دعوت کرد.» (۵)

زهرا سلام‌الله‌علیها یا همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم
«نساء»، کلمه‌ای جمع است و از نظر عقلی بر بیش از ۲ نفر دلالت دارد، اما آن‌چه مورد اجماع علمای شیعه و سنی است، همراهی تنها یک زن با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است. اتفاق بر آن است که حضرت، از میان همسران و دختران خود، تنها فاطمه علیهاالسلام را برای مباهله به همراه بردند. شاید بتوان علت این امر را آن دانست که در روز مباهله، آنچه مورد سؤال بود، نبوت آن حضرت بود و ایشان باید کسانی را به همراه می‌بردند که حداقل شریک کار رسالت و نبوت او باشند و زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها چنین بود.

در همین زمینه زمخشری از علمای اهل سنت، در ذیل آیه می‌گوید: «این دلیلی است که قوی‌تر از آن بر فضیلت اصحاب کساء وجود ندارد و این برهان روشنی است بر صحت نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله.» (۶)

در حقیقت به موجب این آیه، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، یکی از مصادیق نساء نیست، بلکه از ابتدا مصداق دیگری برای نساء جز ایشان درنظر گرفته نشده بود و هیچ مصداق دیگری جز ایشان وجود نداشت.

عصمت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها

در جریان مباهله قرار بود دروغ‌گویان لعن و رسوا شوند. بنابراین، اگر پیامبر کسی را به همراه می‌برد که در عمر خود دروغ گفته باشد، لعن او بر دروغ‌گویان، شامل خود نیز می‌شد؛ زیرا خودش از اول دروغ گفته و این کاری عبث و غیرعقلانی است. از این نکته می‌توان عصمت حضرت فاطمه علیهاالسلام را دریافت؛ این‌که ایشان هیچ دروغی در زندگی نداشته و مصداق اکمل و اتم صداقت است.

ذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود که عصمت، از ویژگی‌های انسان‌های برگزیده‌ای چون امامان و انبیاء الهی است؛ مقامی‌خاص و ویژه که شامل هرکسی نخواهد بود؛ مگر از اهل بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم و این عبارتی است که پیامبر اکرم پیش از آن‌که به میدان مباهله بروند، در کنار علی، فاطمه و حسنین علیهم‌السلام فرمودند: «الّلهمَّ هؤلاءِ اَهلی»؛ (۷) خدایا، اینها اهل بیت من هستند.

این بیان نشان شأن واقعی حضرت زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها، نه تنها از منظر شیعه که در نگاه اهل سنت، با دیدی قرآنی و الهی است و تأیید این ادعا بیان نبی مکرم اسلام است که فرمود: «اگر خداوند در روی زمین بندگانی گرامی‌تر از علی، فاطمه، حسن و حسین سراغ داشت که من با آنان مباهله کنم، هر آینه با آنان به صحنه مباهله می‌آمدم، اما خداوند مرا امر کرده که همراه اینان مباهله نمایم» (۸)

منابع
۱٫ سوره آل عمران، آیه۶۱٫
۲٫ اسماعیل جوهری، الصحاح، ماده «ب ه ل».
۳٫ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲، ص۴۳۸٫
۴٫ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۸۹/ نظام الدین نیشابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج ۲، ص۱۷۸٫
۵٫ احمد رازی جصّاص، احکام القرآن، مکّه، المکتبه التجاریه، ج ۲، ص ۲۳٫
۶٫ محمّد زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالمعرفه، ج ۱، ص ۱۹۳٫
۷٫ رشیدالدین میبدی، تفسیر کشف الاسرار وعده الابرار، ج ۲، ص ۱۵۱ / خالد آل عقده، جامع التفسیر من کتب الاحادیث، ج ۱، ص۳۷۰٫
۸٫ امینی، ابراهیم. فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام.
۹٫ مهرخانه

مباهله صحنه تمایز حق و باطل

مباهله از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی:


بسیج پرس - رهبر انقلاب اسلامی استثنایی بودن روز مباهله را در « شاخص روشنگر بودن» و نقش ممتاز آن در « تمایز جبهه حق و باطل » می دانند.


مباهله صحنه تمایز حق و باطل

فراخوان جشنواره ملی فرهنگی هنری مباهله اعلام شد

                      

           نخستین جشنواره ی فرهنگی هنری مباهله برگزار می گردد:                         

  علاقه مندان می توانند آثار خود را با توجه به محورهای جشنواره، در رشته های نقاشی، پویانمایی، وبلاگ نویسی،   داستان کوتاه،مقاله پژوهشی، خوشنویسی، فیلم کوتاه و طراحی و تصویرگری؛ تهیه کرده و از طریق ایمیل و تلگرام جشنواره، ارسال نمایند.

مهلت ارسال آثار تا دهه ی مبارک فجر می باشد. (1396/11/22)

« به برگزیدگان هر رشته جوایز ارزشمندی اهدا خواهد شد. »

 

راه های ارتباط با جشنواره ی مباهله به شرح ذیل است:

سایت جشنوارهwww.mobahelefestival.ir

تلگرام جهت ارسال آثارmobaheleFestival 09019510650@

ایمیل جهت ارسال آثارinfo @mobahelefestival.ir

اینستاگرام جشنوارهMobaheleFestival

دبیرخانه: 05137135152

دفتر مرکزی: 02188174417

 

فرصت ثبت نام در مسابقه مباهله تمدید شد. تقویم جدید به شرح ذیل می باشد:

 

                                                                         

پایان مهلت ارسال آثار: دهه مبارک فجر ( 1396/11/22)

 

آغاز داوری: ولادت حضرت زهرا(س) ( 1396/12/18)

 

                       مراسم اختتامیه جشنواره و اعلام نتایج: ولادت امام علی (ع) ( 1397/01/11)         

مباهله در کلام معصومین (علیهم السلام)


استشهاد به واقعه مباهله و استناد به همراهى على و همسر و دو فرزند او با رسول‌خدا

۱ ـ در کلام امام على علیه‌السلام:

به دنبال امتناع على‌علیه السلام از بیعت با ابوبکر، میان آن حضرت و ابوبکر بحث و گفتگویى درگرفت. ابوبکر با تمسک به حدیثى از رسول‌خدا درصدد توجیه کار خویش بود و در مقابل على‌علیه السلام با او احتجاج مى‌کرد و از او در مورد شایستگیهاى خود اعتراف مى‌گرفت و شبیه همین احتجاج را آن حضرت با اصحاب شورى بعد از مرگ عمر نیز داشت. هر دو حدیث به حدیث منا شده معروف است و در هر دو جا آن حضرت به واقعه مباهله و همراهى خود و همسر و دو فرزندش با رسول‌خدا اشاره مى‌کند و آنها سخن او را تأیید مى‌کنند.
در حدیث اول آمده است: «فانشدک بالله أبى برز رسول‌الله و بأهلى وولدى فی مباهله المشرکین ام بک و باهلک و ولدک» قال ابوبکر: «بل بکم». (۱)
و در حدیث دوم آمده است:
«نشدتکم بالله هل فیکم احد اخذ رسول‌الله‌صلى الله علیه وآله وسلم بیده وید امرأته و ابنیه حین اراد ان یباهل نصارى اهل نجران غیرى؟ قالوا: لا. (۲)
حدیث نقل شده در مورد دوم بدین تعبیر نیز وارد شده است:
«افتقرون أن رسول‌الله صلى‌الله علیه و آله حین دعا اهل نجران الى المباهله انه لم یأت الا بى و بصاحبتى و إبنى؟
قالوا اللهم نعم». (۳) در روایت معروف دارقطنى که ابن‌حجر در الصواعق المحرقه نیز آورده است، حدیث منا شده چنین نقل شده است: «انشدکم‌الله هل فیکم احد اقرب الى رسول‌الله فی الرحم منى و من جعله نفسه و ابناءه ابناءه و نسائه نسائه غیرى؟ قالوا اللهم لا». (۴)
غیر از حدیث منا شده در موارد دیگر نیز امیرالمؤمنین به واقعه مباهله اشاره کرده است و از آن موارد است که آورده‌اند جماعتى نزد آن حضرت آمدند و گفتند از بالاترین مناقب خود براى ما بگو پس حضرتش به ترتیب از واقعه «سدالابواب»، مباهله، ابلاغ سوره برائت بر مشرکین، تعبیر قرآن از او به «اذن» [در آیه «و تعیها اذن واعیه» (الحاقه / ۱۲)]
نزول آیه «اجعلتم سقایه الحاج…» (توبه/ ۱۹) در حق او و واقعه غدیر خم یاد مى‌کند و در ضمن شرح واقعه مباهله مى‌فرماید که رسول‌خداصلى الله علیه وآله وسلم دست من و حسن و حسین و فاطمه را گرفت و براى مباهله بیرون رفت. (۵)
در روایتى دیگر که شبیه بدین روایت است امام صادق‌علیه السلام مى‌فرماید: از امیرالمؤمنین در مورد فضائلش سؤال شد آن حضرت برخى را شمرد. بدو گفتند بیشتر بگو. حضرت فرمود دو پیشواى دینى از مسیحیان نجران به نزد رسول‌خدا آمدند و در مورد عیسى با آن حضرت سخن گفتند. آنگاه خداوند این آیه را فرستاد «ان مثل عیسى عندالله کمثل آدم…» سپس پیغمبر وارد خانه شد و دست على و حسن و حسین و فاطمه «سلام‌الله علیهم اجمعین» را گرفت و بیرون آمد و کف دستش را به سوى آسمان گرفت و انگشتانش را باز کرد. آنها را به مباهله فراخواند . (۶)
در حدیث مفصلى که آن حضرت هفتاد منقبت از مناقب خود را مى‌شمارد به عنوان سى و چهارمین منقبت خود مى‌فرماید: نصارى چیزى را ادعا کردند پس خداوند در مورد آنان این آیه را فرستاد «فمن حاجک فیه…» پس نفس من نفس رسول‌خداست و «نساء» همان فاطمه است و «ابناء» حسن و حسین مى‌باشند سپس آن قوم پشیمان شدند و از رسول‌خدا خواستند که آنان را از مباهله معاف دارد و رسول‌خدا آنها را معاف داشت. قسم به خدایى که تورات را بر موسى و فرقان را بر محمدصلى الله علیه وآله وسلم فرستاد اگر با ما به مباهله برمى‌خواستند هر آینه به صورت میمون‌ها و خوک‌هایى مسخ مى‌شدند. (۷)

۲ ـ در کلام امام حسن بن على علیه‌السلام

آن حضرت بعد از صلح با معاویه در حضور او خطبه‌اى خواند و در ضمن آن فرمود جدم در روز مباهله از میان جانها پدرم و از میان فرزندان مرا و برادرم حسین را و از میان زنان فاطمه مادرم را آورد پس ما اهل او و گوشت و خون او هستیم. ما از او هستیم و او از ماست.
عبارت آن حضرت چنین بود «ایها الناس انا ابن البشیر و انا ابن النذیر و انا ابن السراج المنیر… فاخرج جدى یوم المباهله من الانفس ابى و من البنین انا و اخى الحسین و من النساء فاطمه امى فنحن اهله و لحمه و دمه و نحن منه و هو منا». (۸)

۳ ـ در کلام امام حسین بن على علیه‌السلام

در جریان مراسم حج و در صحراى منى امام حسین‌بن على‌بنى‌هاشم و بزرگان از اصحاب رسول‌خدا را جمع کرد و در اثنا خطبه‌اى که خواند از آنان در مورد فضائل پدرش على‌بن ابى‌طالب اقرار گرفت. در این خطبه مفصل نیز به واقعه مباهله و حضور على و همسرش فاطمه و دو فرزندش اشاره شده است و چنین آمده است: قال انشدکم الله أ تعلمون ان رسول‌الله‌صلى الله علیه وآله وسلم حین دعا النصارى من اهل نجران الى المباهله لم یأت إلا به و بصاحبته و إبنیه؟ قالوا اللهم نعم. (۹)

۴ ـ در کلام امام صادق علیه‌السلام

ابوجعفر احول از امام صادق‌علیه السلام نقل مى‌کند که به آن حضرت برخى از امورى را که مردم در حق آنها منکرند گفتم. حضرت فرمود بدانان بگو که قریش مى‌گفتند ما آن «اولوالقربى» هستیم که غنیمت براى آنهاست. (۱۰) سپس [در پاسخ ]بدین منکرین گفته شد که رسول‌خدا در روز بدر براى جنگ جز اهل بیت خویش را حاضر نکرد و به هنگام مباهله [که انتظار مى‌رفت عذاب بر یکى از دو طرف نازل شود] على و حسن و حسین و فاطمه سلام‌الله علیهم اجمعین را آورد. پس آیا براى آنها [یعنى اهل بیت که در بدر و در مباهله حاضر بودند] تلخى و براى اینها [یعنى قریش ]شیرینى باشد. (۱۱)
نکته قابل توجه در این روایت آن است که حضور اهل بیت در واقعه مباهله به مانند حضور خویشان رسول‌خدا در بدر دانسته شده است.

۵ ـ در کلام امام موسى بن جعفر علیه‌السلام

در گفتگوى هارون الرشید با موسى‌بن جعفرعلیه السلام آمده است که هارون پرسید چرا شیعیان شما از تعبیرشان در مورد شما به «یابن رسول‌الله» دست برنمى‌دارند در حالى که شما فرزند على و فاطمه هستید و فاطمه ظرف تولد فرزند بود. در واقع فرزند به پدر منسوب مى‌گردد نه مادر. آن حضرت پس از استشهاد به آیه ۸۴ سوره انعام (و وهبنا له اسحق و یعقوب کلا هدینا و نوحا...) اضافه فرمودند که همه امت اسلام از نیکوکار و بدکار اتفاق دارند که چون آن شخص نجرانى را پیغمبر به مباهله فراخواند در کساء او جز على و فاطمه و حسن و حسین کس دیگرى نبود و خداوند فرمود «فمن حاجک فیه من بعد…» پس تأویل «ابنائنا» حسن و حسین و تأویل «نسائنا» فاطمه و تأویل «انفسنا» على‌بن ابى‌طالب بود. (۱۲)

۶ ـ در کلام امام على‌بن موسى الرضاعلیه السلام

چون حضرت رضاعلیه السلام در مجلس مأمون عباسى حاضر شد مأمون از او سؤالاتى کرد و حضرت یکایک پاسخ مى‌داد. تا سخن بدینجا رسید که مأمون پرسید آیا خداوند در جایى از قرآن «اصطفاء» را تفسیر کرده است؟ آن حضرت در پاسخ فرمود خداوند اصطفاء عترت را در دوازده موضع از کتاب خویش بیان فرموده است. سپس آن حضرت در بیان سومین موضع فرمودند: در واقعه مباهله که آیه شریفه «فمن حاجک فیه من بعد…» نازل شد، پیامبر خدا، على و حسن و حسین و فاطمه (سلام‌الله علیهم اجمعین) را احضار کرد و جان آنها را قرین جان خود قرار داد. پس آیا مى‌دانید معناى «وانفسنا و انفسکم» چیست؟ علماى مجلس گفتند مراد از آن نفس پیامبر خدا است. آن حضرت فرمود به غلط افتادید. خداوند در «انفسنا» نفس على‌علیه السلام را قصد کرده است و دال بر این امر سخن پیغمبر خداست که فرمود «لتنتهین بنو ولیعه او لأبعثن الیهم رجلا کنفسى یعنى على‌بن ابى‌طالب» و این خصوصیتى است که پیش از این و پس از این هیچکس بدان نخواهد رسید زیرا آن حضرت نفس على را همانند نفس خود قرار داد. (۱۳)
در روایت دیگرى آمده است که مأمون روزى به امام رضاعلیه السلام گفت بزرگترین فضیلتى را که براى امیرالمؤمنین است و قرآن بر آن دلالت دارد براى من بگو. حضرت فرمود فضیلت او در مباهله است که در آیه شریفه «فمن حاجک فیه من بعد ماجاءک...» اشاره شده است. آنگاه رسول‌خدا حسن و حسین را فراخواند پس آنها دو پسر او بودند و فاطمه را خواند پس او در موضع «نساءه» است و امیرالمؤمنین را خواند پس به حکم خداوند عزوجل او نفس رسول‌خدا است و چون هیچکس از مردمان بالاتر و برتر از رسول‌خدا نیست پس به حکم الهى باید هیچکس برتر و بالاتر از نفس رسول‌خدا نباشد. مأمون گفت مگر نه این است که خداوند «ابناء» را به لفظ جمع آورده و رسول‌خدا تنها دو پسرش را فراخواند و «نساء» را به لفظ جمع آورد، در حالى که رسول‌خدا فقط دخترش را آورد پس چرا جایز نباشد که آن حضرت از نفس خودش دعوت بکند نه از دیگرى بنابراین فضلى را که براى امیرالمؤمنین مى‌گویى ثابت نیست. امام هشتم در پاسخ فرمود آنچه گفتى صحیح نیست زیرا داعى باید غیر از خودش را دعوت کند، چنان که آمر باید به غیر خودش دستور بدهد و صحیح نیست که رسول‌خدا در حقیقت خودش را دعوت کند چنان که نمى‌تواند به حقیقت آمر به نفس خود باشد و هرگاه ثابت شود که رسول‌خدا در مباهله هیچکس جز امیرالمؤمنین را نخوانده است، ثابت مى‌شود که او نفس رسول‌خدا است که خداوند در کتابش بدو نظر داشته و در قرآنش بدو حکم کرده است. (۱۴)
و نیز از جمله مناظرات آن حضرت با مأمون آورده‌اند که مأمون به آن حضرت گفت چه دلیلى بر خلافت جد شما [على‌بن ابى‌طالب‌] است؟ حضرت فرمود «انفسنا» پس مأمون گفت «لولا نسائنا» پس حضرت فرمود «لولا ابنائنا» آنگاه مأمون ساکت شد. (۱۵) شرح مفاد این حدیث در تفسیر آیه مباهله گذشت.

استناد به واقعه مباهله در کلام سعدبن ابى وقاص

از آنجا که گفته‌اند «الفضل ماشهدت به الاعداء »مى‌توان حدیث سعد را دلیلى قاطع و دندان‌شکن بر منکرین حضور اهل بیت در صحنه مباهله دانست چرا که منابع متعدد شیعه و سنى نقل کرده‌اند که معاویهبن ابى‌سفیان به سعد گفت چه چیز جلودار تو است که ابوتراب را دشنام نمى‌گویى؟ سعد گفت هرگاه به یاد سه چیزى که رسول‌خدا در حق او گفت مى‌افتم هرگز اجازه دشنام گویى به او را به‌خود نمى‌دهم. اگر یکى از آنها براى من بود از شتران سرخ مو برایم دوست‌داشتنى‌تر بود. [اول آن که‌] چون در یکى از جنگها رسول‌خدا على را به جاى خویش در شهر باقى گذاشت على گفت، آیا مرا همراه زنان و کودکان در شهر مى‌گذارى؟ پس رسول‌خدا بدو گفت آیا راضى نمى‌شوى که نسبت به من منزلتى چون منزلت هارون نسبت به موسى داشته باشى جز آن که بعد از من نبوتى نیست و [دوم آن که‌] از رسول‌خدا شنیدم که در روز جنگ خیبر فرمود هر آینه پرچم را به دست مردى مى‌دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. پس آن حضرت فرمود على را نزد من بخوانید على را آوردند در حالى که چشم درد داشت پس رسول‌خدا از آب دهان خود به چشم او کشید و خوب شد و آنگاه پرچم را بدو سپرد و [سوم آن که‌] چون این آیه «فقل تعالوا ندع ابناءنا...» نازل شد رسول‌خدا على و فاطمه و حسن و حسین را فراخواند و فرمود «اللهم هولاء اهلى» و در روایتى دیگر از سعد نقل شده است که رسول‌خدا فرمود «ان هولاء اهل بیتى». (۱۶)

مباهله در قطعاتى از شعر عرب

استناد به شعر شاعران نامدار عرب که در قرون اولیه مى‌زیسته‌اند همچون استناد به کلام مورخین بزرگ بلکه گاه قوى‌تر از آن است؛ خصوصا آن گاه که شعر آنها بر زبانها رائج و دارج و در اذهان عامه مردم ثبت شده باشد. چرا که برخى اشعار بازگوکننده رویدادى مهم در تاریخ اسلام و مقطعى حساس از تاریخ مسلمانان است و چه بسیار حماسه‌ها که در قالب قصیده‌ها براى همیشه در خاطره‌ها جاودان مانده است. و ما مى‌بینیم که شاعران تواناى شیعى مسلک که همواره درصدد بودند هر فضیلتى و هر منقبتى از فضائل و مناقب اهل بیت را در آینه شعر منعکس سازند، چون به واقعه مباهله رسیده‌اند، به وجد آمده و از اتحاد جان پیغمبر و على سخن گفته‌اند پس باید در اینجا به نمونه‌هایى از اشعار این شاعران که موقعیت و مکانت خاص اجتماعى‌شان پشتوانه شعر آنهاست اشاره شود.
ابوالحسین على‌بن محمدبن جعفر الکوفى الحمانى المعروف «بالأفوه» شاعر قرن سوم که چون مناقب امیرالمؤمنین على‌علیه السلام را به نظم مى‌آورد بدینجا مى‌رسد:
وانزله منه على رغمه العدى کهارون من موسى على قدم الدهر فمن کان فی اصحاب موسى و قومه کهارون لازلتم على ظلل الکفر و آخاهم مثلا لمثل فاصبحت اخوته کالشمس ضمت الى البدر فآخى علیا دونکم و أصاره لکم علما بین الهدایه و الکفر و انزله منه النبى کنفسه روایه ابرار تأدت الى البشر فمن نفسه منکم کنفس محمد الا بأبى نفس المطهر الطهر و به گفته صاحب الغدیر دو بیت آخر به حدیثى اشاره دارد که نسائى در کتاب خصائص خود به نقل از ابوذر آورده است که رسول‌خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمود «لینتهین بنو ولیعه او لأبعثن علیهم رجلا کنفسى ینفد فیهم امرى…» (۱۷) صاحب‌بن عباد شاعر معروف قرن چهارم در قصیده‌اى فضائل امیرالمؤمنین على‌علیه السلام را چنین برمى‌شمارد: و کم دعوه للمصطفى فیه حققت و آمال من عادى الوصى خوائب فمن رمد آذاه جلاه داعیا لساعته و الریح فی الحرب عاصب و من سطوه للحر و البرد دوفعت بدعوته عنه و فیها عجائب و فى اى یوم لم یکن شمس یومه اذا قیل هذا یوم تقضى المآرب أفى خطبه الزهراء لما استخصه کفاء لها و الکل من قبل طالب أفى الطیر لما قد دعا فأجابه و قد رده عنه غبى موارب أفى رفعه یوم التباهل قدره و ذلک مجد ما علمت مواظب أفى یوم خم اذ اشاد بذکره و قد سمع الایصاء جاء و ذاهب (۱۸) و نیز از اوست: قالت فمن ذا قسیم النار یسهمها؟ فقلت من رأیه أذکى من الشعل قالت فمن باهل الطهر النبى به؟ فقلت تالیه فی حل و مرتحل قالت فمن شبه هارون لنعرفه؟ فقلت من لم یحل یوما و لم یزل (۱۹)

پی نوشت :

۱) شیخ طبرسى، الاحتجاج، ج ۱، ص .۱۱۸
۲) همان، ج ۱، ص ۱۳۹، قاضى نورالله شوشترى، احقاق الحق، ج ۳، ص ۴۶ به نقل از الصواعق المحرقه؛ عابدین مؤمنى، مقاله على علیه السلام نفس رسول‌خدا در کتاب مجموعه گفتارهاى موسوم به شناخت نامه على‌علیه السلام، ص ۱۸۹ به نقل از الصواعق المحرقه.
۳) محمدیان، محمد، حیاه امیرالمؤمنین عن لسانه، ص ۵۳ به نقل از کتاب سلیم‌بن قیس، امالى طوسى، تاریخ دمشق، خصال شیخ صدوق و احتجاج طبرسى.
۴) علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۳۵، ص .۲۶۷
۵) قاضى نعمان، دعائم الاسلام، ج ۱، ص .۱۶
۶) تفسیر عیاشى، ذیل آیه مباهله؛ علامه طباطبائى، المیزان، ذیل آیه مباهله.
۷) رى شهرى، محمد، موسوعه الامام على‌بن ابى‌طالب،